استیفاء
علاّمه حلّی(ره) درباره ضمان منافع عبارت مذکور را به کار برده است. به اعتقاد وی منافع انسان آزاد، به واسطه تفویت مضمونه است. اگر فردی را به انجام کاری وادارند باید اجرتالمثل عملی که انجام داده به او پرداخت شود. زیرا منافع او استیفاء شده و منافع نیز مال محسوب شده، دارای قیمت است.
بر این اساس، اگر عقد اجاره اشخاص باطل باشد و اجیر اعمالی را انجام داده باشد، مستأجر ضامن آن بوده، باید اجرت آن را بپردازد.
گفتار هفتم: اجماع
شیخ طوسی(ره) در المبسوط میفرماید: «البیع الصحیح و الفاسد مضمون علیه إجماعا» یعنی به اجماع فقها بیع صحیح و فاسد هر دو ضمانآور هستند. نویسندگان دیگری نیز به اجماع استناد کردهاند. مؤلف بلغه الفقیه اجماع را برای قاعده ذکر و از آن به عنوان اجماعی مستفیض یاد میکند.
شیخ انصاری(ره) نیز از محقق کرکی در این مورد نقل اجماع کرده است.
اجماع به طورکلی میتواند یکی از ادلّه حکم شرعی باشد. اما در فقه امامیه اجامع دلیل مستقل بر یک حکم محسوب نمیشود. اعتبار اجماع تنها به این دلیل است که کاشف از قول معصوم(ع) است. در واقع قول معصوم(ع) حجت است و اجماع کاشف از آن.
کاشفیت اجماع از قول معصوم(ع) به این صورت است که فقها در مورد مسأله خاصی اتفاقنظر دارند یا اکثریت فقها نظر واحدی را در مورد مسألهی ابراز کردهاند بدون آن که مستند حکم آنان معلوم باشد.
در مورد ضمان مقبوض به عقد فاسد گفتهاند به اجماع ذکر شده نمیتواند استناد کرد زیرا نمیتوان از آن قول معصوم را حدس زد و اصلاً تحقق چنین اجماعی مورد تردید است.
از طرفی حتّی اگر بپذیریم فقها بر ضمان مقبوض به عقد فاسد اتفاقنظر دارند، به دلیل آنکه مستند هر یک دلیل خاصی است اتفاقنظر آن ها معتبر نیست. مثلاً عدّهی از آنان به قاعده اقدام استناد کردهاند (مانند شیخ طوسی(ره) و آیه الله مکارم شیرازی )، عدّهی دیگر حدیث علیالید را مستند خود قراردادهاند (مانند شیخ انصاری(ره) و میرزای نائینی(ره) ) بنابراین باید به دلایلی که این فقها ذکر کردهاند رجوع کرد و اعتبار آن ها را مورد ارزیابی قرار داد.
گفتار هشتم: سیره عقلاء
سیره عقلاء و بنای آن ها به این شیوه است که اگر معامله صحیحی ضمانآور باشد مثل بیع و اجاره، در صورت فساد نیز آن را ضمانآور میدانند. این سیره به حدّی معمول و رایج است که کسی نمیتواند منکر آن گردد. یعنی هرگاه یکی از طرفین مالی را به طرف مقابل پرداخت تا در قبال آن، عوض معینی را دریافت کند اما به دلایلی دریافت آن متعذّر شده کسی که مال را اخذ نموده ضامن آن مال است و در صورت تلف باید بدل آن را بپردازد؛ از جمله در موردی که معامله باطل باشد. در این موارد، ذمه فرد نسبت به پرداخت عوض تعیین شده مشغول نیست اما اصل اشتغال ذمه او امری مسلم است. شارع مقدس این بنا را ردع نکرده و این امر میتواند کاشف از امضای این بنا باشد.
عدّهای از نویسندگان، مهمترین دلیل بر ضمان مقبوض به عقد فاسد را سیره و بنای عقلاء دانستهاند.
بعضی دیگر نیز استناد شیخ انصاری(ره) به قاعده اقدام را حمل بر همین مطلب کرده، گفتهاند: «شاید منظور شیخ از قاعده اقدام همین امر است.»
ـ حلّی، حسن بن یوسف، تذکرهالفقها، جلد 1، ص 118.
ـ طوسی، محمدبن حسن، المبسوط، جلد 2، ص 204.
ـ اجماع منقول که به خبر متواتر نقل شده باشد یعنی تعداد زیادی از فقها اجماع را تحصیل نموده و آن را برای فقیهان دیگر نقل کرده باشند، حجیّت و اعتبار آن همچون اجماع محصّل است، ولی اگر به خبر واحد نقل شده باشد که یک یا تعداد کمی از فقها اجماع را تحصیل نموده و آن را برای دیگران نقل کرده باشند (اجماع مستفیض)، در حجیّت و اعتبار آن اختلاف است. در کلمات فقها، اگر اجماع منقول بدون قیدی ذکر شود، منظور، اجماع منقول به خبر واحد است.
ـ آل بحرالعلوم، سید محمد،بلغهالفقیه، جلد 1، چاپ چهارم، منشورات مکتبهالصادق، ایران ـ تهران، 1403 ه .ق، ص 78.
ـ انصاری، مرتضی، المکاسب، جلد 1، ص 181.
ـ مظفر، محمدرضا، أصول الفقه، جلد 2، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ایران ـ قم، 1430 ه .ق، ص 93. ایشان در صفحه 99 نیز میگوید: «ان الاجماع بما هو الاجماع لاقیمه علمیه له عند الامامیه ما لم یکشف عن قول الامعصوم.»
ـ مکارم شیرازى، ناصر، أنوار الفقاهه، جلد 1، ص 167.
ـ طوسی، محمدبن حسن، المبسوط، جلد 3، ص 65.
ـ مکارم شیرازى، ناصر، أنوار الفقاهه، جلد 1، ص 168.
ـ انصاری، مرتضی، المکاسب، جلد 1، ص 181.
ـ نائینى، میرزا محمدحسین غروى،منیهالطالب فی حاشیهالمکاسب، جلد 1، ص 121.
ـ بجنوردى، سید حسن، القواعدالفقهیه، جلد 2، ص 90 و 91.
ـ مکارم شیرازى، ناصر، أنوار الفقاهه، جلد 2، ص 217.
ـ بجنوردى، سید حسن، القواعد الفقهیه، جلد 2، ص 85.
ـ همان؛ مکارم شیرازى، ناصر، أنوار الفقاهه، جلد 2، ص 217.
ـ گرجی، ابوالقاسم، مقالات حقوقی، جلد 1، ص 130.
ـ انصاری، مرتضی، المکاسب، جلد 1، ص 181.