“
۴- سؤالات تحقیق:
سؤال اصلی: مقررات موجود حقوق بین الملل اقتصادی، چه تأثیری بر روند رسیدن کشورهای جهان سوم به حق توسعه و اهداف مندرج در اعلامیه ۱۹۸۶ سازمان ملل متحد داشته است؟
سؤال فرعی ۱: جایگاه حق توسعه در کشورهای جهان سوم چگونه ارزیایی می شود؟
سؤال فرعی ۲: آیا مقررات حقوق بین الملل اقتصادی، در تعریف، تثبیت و ترویج حق توسعه نقشی داشته است؟
۵- فرضیات تحقیق:
۱) به دلیل Soft Law بودن ماهیت مقررات حقوق بین الملل اقتصادی، در کشورهای جهان سوم در رابطه با رسیدن به حق توسعه، در عمل پیشرفت چشمگیری حاصل نشده است.
۲) جایگاه حق توسعه به دلیل ساختار و نظام حقوقی اکثر کشورهای جهان سوم برای کشورهای توسعه یافته برجسته نمی باشد.
۳) از جمله مهمترین اهداف مقررات حقوق بین الملل اقتصادی، ارتقاء روند ترویج و تثبیت حق توسعه در جامعه جهانی میباشد.
۶- هدفها و کاربردهای تحقیق:
ازجمله اهداف تحقیق میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) شرح، تحلیل، نقد و بررسی مفهوم جهان سوم و حق توسعه و کارکردهای آن.
۲) شرح، تحلیل، نقد و بررسی مقررات حقوق بین الملل اقتصادی در خصوص حق توسعه در کشورهای جهان سوم.
۳) بررسی و تحلیل روشهای اعمال حقتوسعه با توجه به مقررات حقوق بین الملل اقتصادی.
۴) تحلیل و ارائه نظریه در مورد رابطه حق توسعه در جهان سوم و مقررات حقوق بین الملل اقتصادی.
در مورد کاربرد تحقیق میتوان گفت این تحقیق، پژوهشی بنیادی، نظری و کاربردی است؛ تحقیقی بنیادی است از این حیث که به کشف ماهیت پدیده ها و روابط متغیرها، اصول، قوانین، فرضیات و نظریه ها می پردازد. (بررسی مفهومی حق توسعه و جهان سوم) نظری است بدین معنی که از روشهای استدلال و تحلیل عقلانی بهره برده شده است و اصولاً برپایهی مطالعات و تحقیقات کتابخانه ای انجام می شود. و بلاخره به واسطه قابلیت استفاده جهت بهبود و تکامل رفتارها و ابزارها و ساختارها و الگوهای موجود در جوامع انسانی، تحقیقی کاربردی است. بر همین اساس نتایجِ کاربردیِ پژوهشِ حاضر، استفاده از این تحقیق در راستای بهبود وضعیت کشورهای درحالتوسعه در جهان میباشد.
۷- روش و نحوه انجام تحقیق و به دست آوردن نتیجه:
تحقیق حاضر، تحقیقی تحلیلی، توصیفی میباشد و در تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش توصیفی-تحلیلی بهره میجوییم. روش جمع آوری داده ها و اطلاعات در این مطالعه، کتابخانه ای خواهد بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات، فیش برداری، بانکهای اطلاعاتی بین الملل، شبکه های اینترنتی و جداول و آمارهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد میباشد.
۸- ساماندهی (طرح) تحقیق:
تحقیق حاضر شامل سه فصل میباشد. در فصل اول به بررسی حق توسعه، مبانی و زمینه های شکل گیری آن میپردازیم و زمینه های ایجاد این حق را در اسناد و سازمان های بین المللی پیگیری میکنیم. فصل دوم دربردارندهی تاریخچه و مفهوم جهان سوم و جهانی سازی میباشد. در این فصل همچنین جهان سوم و جهانی سازی را با محوریت حق توسعه از نظر میگذرانیم. در فصل آخر بعد از پرداختن به مبنای شکل گیری، زمینه های ایجاد مقررات حقوق بین الملل اقتصادی طبق اسناد بین المللی و روند تحول آن در سازمان های بین المللی، اصول حق توسعه و مقررات حقوق بین الملل اقتصادی و شباهتهای آنها را بررسی مینماییم. سپس در بخش آخر، رویارویی حق توسعه و مقررات حقوق بین الملل اقتصادی را در مفاهیم مربوطه و عملکرد جامعه بین المللی، تجزیه و تحلیل مینماییم.
فصل اول: ماهیت و مبانی حقوقی حق توسعه
سالهاست که توسعه، مشکل عمدهی بشر میباشد و آمارهای بینالمللی نشاندهنده آن است که باوجود فعالیتها و پیشرفتهای گسترده بینالمللی، هنوز تعداد زیادی از مردم جهان از سادهترین امکانات معیشتی محرومند و استراتژیها و اسناد بینالمللی در عمل نتوانسته در زندگی آن ها تغییر اساسی و چشمگیری ایجاد کند. موضوع “توسعه” تا بهحال عنوان هزاران کتاب، تکنگاری، و مقاله علمی بوده است و در واقع، مراحل توسعه و استراتژیهای آن از جمله هدفهای اصلی عصر ما را تشکیل می دهد.
حق توسعه بهعنوان یک حق مسلم و قابل اجرای بشری، در حقیقت یک “فرایند” است.[۱] فرآیندی که نسبت به همه حقوق بشر و آزادیهای بنیادین به شیوهای فراحقی بهرسمیت شناخته شده است. این حق از دهههای ۶۰ و ۷۰ در ادبیات جهانی ملل متحد وارد شد. در راستای تبیین مفهوم حق توسعه، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامههای بسیاری تصویب کردهاست.
برای پاسخ به این سؤال که آیا حق توسعه به راستی یک حق بشری پذیرفته شده است؛ ابتدا در بخش اول محتوا و مفهوم توسعه را با رویکردهای سیاسی، اقتصادی و بشری بررسی میکنیم. سپس در بخش دوم اسناد و سازمان های بین المللی فعال در زمینه حق توسعه را از نظر میگذرانیم و در آخر روند تکامل تدریجی حق توسعه و پذیرش یا عدم پذیرش آن بهعنوان یک حق بشری را بررسی مینماییم.
بخش اول: محتوای حق توسعه
برخی از دانشمندان[۲] معتقدند هیچ تعریف قطعی از توسعه نمی توان ارائه داد، تنها میتوان پیشنهاداتی درباره آنچه توسعه باید بر آنها دلالت کند، ارائه نمود. ازاینرو ضرورت شناخت رهیافتی همهجانبه نسبت به توسعه، در سالهای اخیر روشن شده است. در این راستا، مهمترین مفاهیم توسعه را لفت ویک در کتاب خود در میان رویکردهای زیر استدلال می کند[۳] که به تعریف مختصری از آنها میپردازیم:
– توسعه به مفهوم پیشرفت تاریخی: این ایده از قرن ۱۸ به بعد، در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و بعدها سیاسی خود را نمایان ساخته است. (Pollard, 1971, 60) در این تفکر تحولات مربوط به توسعه، اساساً فرآیندهای ناشی از اقدامات بشری پنداشته می شود.
– توسعه به مفهوم بهره برداری از منابعطبیعی: این مفهوم بهدنبال استقلال مستعمرات در تأکید بر حق حاکمیت آنان بر منابع طبیعی خود ایجاد شد.
– توسعه به مفهوم پیشرفت برنامه ریزی شده اقتصادی- اجتماعی: منشأ این تفکر به سخنان ترومن، رئیسجمهور آمریکا در مورد انتقال تجربیات علمی از جهان توسعه یافته به جهان توسعه نیافته برمیگردد.
– توسعه به مفهوم تغییر ساختاری: در این معنا توسعه یعنی گذار از اقتصاد سنتی به اقتصاد مدرن صنعتی. (توماس، ۱۳۸۲، ۶۳)
“