اشتینبرگ (۲۰۰۸) به عنوان بخشی از شواهد حمایت کننده استنباط عمومی خود، پیشنهاد میکند که اگر تغییرات در آکسی توسین عصبی کودکان با دوره بلوغ نوجوانان مقایسه شوند، نوجوانان به طور فزاینده ای مسئول محرک هیجانی واجتماعی خواهند شد. نمرات مردم در مقیاس هایی مانند ترجیح خطر و هیجان خواهی از ده سالگی تا میانه نوجوانی افزایش مییابد و بعدا کاهش مییابد. نمره ها در زمان نوجوانی به طور سریع افزایش مییابند. در حالی که نمره ها در کنترل تکانه به طور آهسته افزایش مییابند اشتینبرگ (۲۰۰۸) همچنین بر این حقیقت مهم تأکید میکند که خطر جویی نوجوان احتمالا در گروه ها اتفاق می افتد. توضیح عصب شناختی این پدیده آن است که همسالان چرخه عصبی خاصی را فعال میکنند که شامل فرایند پاداش می شود واین فعالیت هیجان خواهی را افزایش میدهد. همان طور که مردم پیرتر میشوند، ریسک پذیری کاهش مییابد، یک دلیل ممکن است این باشد که تغییرات بیشتر در سیستم دوپامینرژیک ممکن است منجر به احتیاط بیشتر شود.
دلیل دیگر از نظر اشتنینبرگ (۲۰۰۸) توسعه شناخت سطح بالاتر، شامل پیش پیشانی جانبی و قشرهای تداعی آهیانه ای است همان گونه که نوجوانان جوان میشوند، سیستم کنترل شناختی رشد میکند ارتباطات مغزی و هماهنگی بین شناخت عاطفه را افزایش میدهد. و تغییرات رشدی ممکن است پاداش جویی را کاهش دهد مقاومت در برابر تاثیر همسالان را می توان با این روش توضیح داد. چنین مقاومتی در دیدگاه اشتینبرگ با کنترل شناختی رفتار ریسک پذیری تکانشی حاصل می شود. از دیدگاه، برنامه های آموزشی اغلب تاثیر خیلی کمی در کاهش ریسک پذیری نوجوانان دارد، زیرا مشکل این نیست که آن ها چه می دانند بلکه این است که که آن ها چه میکنند. در واقع نوجوانان اغلب خیلی می دانند آن ها اطلاعات مناسبی درباره خطرهای مربوطه دارند. آن ها بی پروا عمل می کنند نه به خاطر این که آن ها بیمار گونه رشد یافته اند، بلکه به خاطر این که سرعت رشد سیستم دوپامینرژیک آن ها بیشتر از سیستم کنترل شناختی شان است. در دیدگاه اشتینبرگ ، افزایش خطر جویی در نوجوانان احتمالاً عادی است، توسط عوامل زیست شناختی برانگیخته می شود، و تا حدودی اجتناب ناپذیر ا ست واز تغییرات رشدی دوره بلوغ جلوگیری کرد (اشتینبرگ ۲۰۰۸).
۲-۲-۲ دیدگاه های اجتماعی- فرهنگی رفتارهای پر خطر
مطالعات طولی نشان دادهاند که نوجوانانی که قبلا در دوره کودکی مشکلات رفتاری زیادی داشته اند، درگیر مشکلات رفتاری شدید میشوند فارینگتون[۲۴] و وست۲ (۱۹۹۱) و پاترسون۳ و همکاران (۱۹۸۹) این نوجوانان را به عنوان افرادی که از خانواده هایی آمده اند که والدین خشن و مسامحه کار و حتی در مواردی والدین بد زبان داشته اند، توصیف کردهاند. این نوجوانان ا حتمالا تا ۸ سالگی پرخاشگر و خشن بودن را یاد می گیرند. بی ثباتی زندگی زندگی زناشویی نیز قسمتی ازتاریخچه این نوجوانان را تشکیل میدهد (فریک۴، لاهی۵، هارت داجن۶ وهیند۷ ۱۹۸۹).
بیشترین پژوهش در زمینه خطر جویی نوجوانان در کشورهای غربی انجام شده است. این وضعیت متاسفانه به دلیل تاثیر عرف، فرهنگ، و جامعه در مشخصه خطر پذیری نوجوانان است. بنابرین مقایسه های فرهنگی میتواند به حذف عناصری از رفتار خطر پذیری که تحت تاثیر محیط وفرهنگ میباشند، کمک کند، برای مثال، الکل و مواد به طور یکسان در همه فرهنگ ها در دسترس نیستند. موتور سواری یا رانندگی با سرعت بالا یک منبع خطر برای افراد جوانی که قادر به وسیله نقلیه نیستند، محسوب نمی شود، گپ زدن با غریبه ها و در اتاق های گفتگو (چت روم ها) یک دهه قبل وجود نداشت، پرخوری یک حق انتخاب در کشورهای جهان سوم نیست واعمال جنسی ناسالم در بین افراد جوان در کشورهایی که آن ها به ندرت میتوانند شریک جنسی بالقوه را به تنهایی ملاقات کنند، معمول نیست (رینا و فارلی ۲۰۰۶) به عبارت دیگر، در کشورهای خاص برای افراد جوانی که با نوجوانانی غربی ناآشنا هستند خطرهایی وجود دارد. مثل خواندن مجله های خاص، کارهای خطرناک انجام دادن، شرایط نامنظم، نوشیدن آب کثیف، سفر در سقف یک قطار، یا عدم موفقیت یا ازواج سنتی. تفاوت های فرهنگی را در نوع رفتارهای پر خطر امری قابل انتظار است آنچه از دیدگاه رشدی جالب توجه است، درک دلایل تفاوت های موجود د ررفتارهای پر خطر در میان جوانان کشورهای مختلف است. این موضوع می تواند به ما کمک کند که این مسئله روشن کنیم آیا خطر پذیری یا حداقل بعضی شکل های آن، یک تکلیف رشدی جهانی در جریان انتقال به دوره جوانی است یا نتیجه شرایط فرهنگی خاص (لاوری[۲۵]، یسگل۲، گوزینز ۳و روبووتیز۴، ۱۹۹۳).
۲-۳ متغیرهای شناختی و شخصیتی
الف- تکانشگری
نوجوانان ضد اجتماعی و نارس از نظر اجتماعی، احتمالا بیشتر از نوجوانان دچار اختلالات اجتماعی در اوایل زندگی، دچار اختلال های روانی میشوند. یک اختلال رایج در این گروه اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی است. این اختلال با تکانشی نبودن، اشکال در کنترل و نگهداری توجه و سطوح بسیار نامناسبی از فعالیت مشخص می شود (مفیت۵، ۱۹۹۰) کودکان و نوجوانان دچار این اختلال، درمعرض خطر مشکلات اجتماعی و شکست تحصیلی قرار دارند.
ب-مهارتهای اجتماعی ضعیف
مجموعه دیگری از مهارتها که در پیشبینی رفتارهای پر خطر نقش دارند و ممکن است همراه تکانشوری یا به تنهایی رخ دهند، مهارتهای اجتماعی ضعیف است. در این مورد کودکی که به رشد رفتار پر خطر ادامه میدهد تصور میکند با مشکلات کنار می َآید، ولی در واقع او به شیوه ای ناکار آمد عمل میکند. این کودکان اغلب به عنوان افراد دارای مهارتهای اجتماعی ضعیف توصیف شده اند
(پارکر وآشر، ۱۹۷۸) و بیشتر اوقات والدین سختگیر وطرد کننده دارند .
(پتیت[۲۶]، داج و برون۲، ۱۹۸۸، وایس۳، ۱۹۹۲) این کودکان ممکن است به عنوان کودکان افسرده توصیف شوند برای این نوجوانان رفتار پر خطر شیوه ای برای منحرف کردن موقتی توجه آنان از مسائل و مشکلاتشان محسوب می شود (شهر آرای، ۱۳۸۵).
“