“
نشانه های اختلال لجبازی – نافرمانی (ODD) معمولا قبل از بروز علائم اختلال سلوک CDوجود دارند و بیشتر کودکان مبتلا بهCD نشانه های ODD را هم حفظ میکنند . علاوه بر این ODD و CDارتباطات بسیار مشابهی دارند . مثلا با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین (ری [۴۸] و همکاران، ۱۹۹۸) با رفتار ضد اجتماعی و والدین مجرم (فارائون[۴۹] و همکاران، ۱۹۹۱ ) و با آشفتگی و نقص عملکرد شیوه های پرورش فرزند در خانواده( فریک و همکاران؛ ۱۹۹۲ )مرتبط هستند . ارتباط تکامی و وابستگی های مشابه نشان میدهند که ODD و CD در یک حوزه روان شناختی (یعنی اختلال های رفتار تخریبی ) قرار دارند . در واقع، با توجه به تشابهات فراوان، برخی جداکردن دونوع اختلال را بی فایده دانسته اند (ری و همکاران ، ۱۹۹۸ )
اگرچه ، تمایز ODD و CDممکن است برای بعضی مقاصد پژوهشی مهم نباشد ، این افتراق دو جنبه بالینی با اهمیت را ، نشان میدهد . نخست اینکه عدم همزمانی تکاملی بین ODD و CD را مشخص میکند ، به این معنا که گرچه بیشتر کودکان CD با شروع در کودکی ، نشانه های ODD را از اوایل زندگی بروز میدهند ، بسیاری از کودکان مبتلا به ODD دچار علائم شدیدتر CD نمی شوند . دوم اینکه چنین تمایزی تأیید میکند که بسیاری از پسران مبتلا به الگوی شروع در نوجوانی ، قبل از بروز CD دارای نشانه های ODD نبوده اند (راینک ، داتیلیو و فریمن ، ترجمه علاقه بند راد، ۱۳۸۰)
یکی از ملاک های اصلی اختلال لجبازی – نافرمانی ، حرف نشنوی است . این در حالی است که پرخاشگری معمولاً مؤلفه این اختلال محسوب نمی شود . کودکان دچار اختلال لجبازی – نافرمانی ، در برابر مظاهر اقتدار ، رفتار خصمانه و منفی بروز میدهند و نافرمانی میکنند این مظاهر قدرت برای کودکان کم سن معمولاً پدر و مادر هستند و برای کودکان بزرگتر ، پدر و مادر ، معلمان و سایر بزرگسالان.
الگوی خلق تحریک پذیر و عصبانی ،رفتار جدلی و مقاومتی،کینه جویی مداوم که حداقل ۶ ماه دوام داشته باشد و در این مدت ۴ مورد از موارد زیر حضور داشته باشند و در رفتار متقابل با حداقل یک فرد غیر خواهر یا برادر بروز پیدا کند :
خلق عصبانی و تحریک پذیر:
۱-اغلب از کوره در می رود .
۲- غالباً حساس است و سریع از دست دیگران ناراحت می شود .
۳- غالباً خشمگین و دلخور است .
رفتار جدلی و مقاومتی:
۴- اغلب با مظاهر قدرت یا بزرگسالان ، جروبحث میکند .
۵-به طور فعالانه مبارزه طلب است یا نسبت به درخواست ها ومقررات بزرگسالان بی اعتنایی یا عدم همکاری نشان میدهد .
۶-اغلب به طور عمدی مزاحم دیگران می شود .
۷-اغلب دیگران را به خاطر بد رفتاری یا اشتباهات خود سرزنش میکند.
انتقام جویی:
۸- کینه توزی یا انتقام جویی حداقل ۲ بار در ۶ ماه گذشته . (چاپ پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ،۲۰۱۳)
توجه : تداوم و تکرار این رفتارها باید برای تشخیص رفتار هنجار از ، رفتار مطابق با نشانه های بیماری استفاده شود. برای کودکان زیر ۵ سال،رفتارهای نشانه دار باید در اکثر روزها در یک دوره حد اقل ۶ ماهه رخ دهد و برای افراد ۵ سال به بالا رفتار نشانه دار باید حداقل یک بار در هفته به مدت حد اقل ۶ ماه رخ دهد. (چاپ پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ،۲۰۱۳)
۲-۲-۲- همه گیر شناسی
مطالعات همه گیر شناسی در جمعی غیر کلینیکی ، این صفات منفی کارانه را در ۱۶ تا ۲۲ درصد کودکان دبستانی گزارش نموده اند . هرچند ممکن است این اختلال در ۳ سالگی نیزشروع شود ، ولی معمولا تا ۸ سالگی شروع شده و دیرتر از نوجوانی آغاز نمی گردد (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری ۱۳۸۲ )
نشانگان مخالفت و عناد با بالا رفتن سن افزایش مییابد . این اختلال قبل از بلوغ در پسرها بیشتر از دخترها مشاهده می شود ، اما بعد از بلوغ این میزان همسانی بیشتری با یکدیگر پیدا میکند و همچنین نشانگان در هر دو جنس مشترک هستند و تنها در پسرها مقاومت و مقابله ی بیشتری به چشم میخورد( انجمن روانپزشکی امریکا ، ۱۹۹۴ ).
مشکلات سلوک به ویژه در کودکانی که به مراکز مشاوره مراجعه میکنند ، بسیار شایع است . بنابرین به نظر مک ماهون[۵۰] واستس[۵۱](۱۹۹۷ ، نقل از خدایاری فرد، ۱۳۸۵ ) اختلال رفتاری یکی از شایع ترین اختلالات کودکان است و میزان شیوع آن بین ۲تا ۱۰ درصد برای اختلال سلوک (رفتارهای ضد اجتماعی ) و ۶تا۱۰ درصد برای اختلال لجبازی – نافرمانی است یک منبع به این مسئله اشاره دارد که دخترانی که بر اساس این تشخیص طبقه بندی شده اند به مراتب بیشتر از پسران هستند و پسران غاًلبا تشخیص اختلال سلوک را دریافت میکنند . (خدایاری فرد ، ۱۳۸۵ )
در این رابطه الگوهای خانوادگی واضحی وجود ندارد ، اما تقریباً تمامی والدین کودکان دارای اختلال لجبازی – نافرمانی ، خودشان با پیامدهای قدرت ، کنترل و خودمختاری درگیر بوده اند . در برخی خانواده ها که دارای چندین کودک لجباز هستند ، مادرها کنترل کننده و افسرده و پدرها پرخاشگر منفعل میباشند در بسیاری از موارد نیز کودکان ناخواسته بوده اند (کاپلان ، سادوک ترجمه پور افکاری ، ۱۳۸۲ )
به نظر میرسد که اختلال لجبازی – نافرمانی در خانواده هایی که حداقل یکی از والدین آن سابقه یک اختلال خلقی ، اختلال لجبازی – نافرمانی ، اختلال سلوک ، اختلال کمبود توجه ، بیش فعالی ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و یا اختلال مرتبط با مواد داشته اند ، بسیار شایع است (کاپلان و سادوک، ترجمه پورافکاری ، ۱۳۸۲ )
تحقیقات همه گیر شناسی نشان دادهاند رفتارهای مخل و ضد اجتماعی ، دو مورد از مهم ترین مشکلات کودکان و والدین هستند و هزینه های زیادی به جامعه تحمیل میکنند (لوبر،لاهی و توماس [۵۲]، ۱۹۹۱ ) در(DSM-IV) شیوع اختلال لجبازی – نافرمانی به فراخور جمعیتی که از آن نمونه گیری شده و به فراخور اطلاع دهندگان (یعنی به نسبت این که اطلاع دهندگان والدین باشد یا کودکان و معلمان ) ۲تا۱۶ درصد است (انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۱۹۹۴ ) میزان شیوع در نمونه هایی که از سطح اجتماع گرفته شده اندنیز برای اختلال سلوک ، در پسرهای زیر ۱۸ سال ۸/۱ تا ۱۶ درصد و در دخترها ۸/۰ تا ۲/۹ درصد است (لوبر ، بورک [۵۳] و همکاران ، ۲۰۰۰ نقل از شرو در و گوردن ترجمه ی فیروز بخت، ۱۳۸۵ ) این تخمین های شیوع ، نسبت به تخمین های شیوع در DSM-III) (افزایش قابل توجهی دارند هرچند ملاک های اختلال لجبازی–نافرمانیدر) IV (DSM- دقیق تر شده است. در) DSM-III (میزان شیوع اختلال لجبازی – نافرمانی ۵تا۷ درصد و اختلال سلوک ، ۲تا ۴ درصد بوده است (انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۱۹۹۴ ) اگرچه این ارقام فی نفسه هشدار دهنده اند ولی شمار کودکان و نوجوانانی که رفتارهای مخل و ضد اجتماعی دارند ، عملاً بیش از این است.
“