این پژوهش با هدف تعیین میزان نیازها و اولویت بندی شغلی و زندگی کارکنان سازمان امور اقتصادی و دارایی استان کردستان جهت تجزیه وتحلیل و تطبیق آنها و الهام از طبقه بندی نیازهای پنجگانه مازلو صورت گرفته است نیازها معمولا بیانگر شرایط درونی فردند ورفتارهای هرفرد ناشی از تنشهایی است که نیازها در وی ا یجاد کرده اند. پس می توان با بررسی نیازهاوثبت روندتغییرات آنها،قابلیت پیشبینی رفتارها را تا حدودی میسر کردکه در برنامه ریزیهای انسانی مثل برنامه ریزی نیروی انسانی،برنامه ریزی دوره زندگی کاری،برنامه های توسعه منابع انسانی و…. این موضوع میتواند کاربرد خاصی داشته باشد.در این پژوهش جدا ازبررسی نیازهای کارکنان سعی شده میزان وزن نیازهای گروه های شغلی مختلف در سازمان مربوطه برآورد شود تا میزان وزن نیازهای شغل به عنوان یک مؤلفه و ویژگی درکناردیگر ویژگیهاو شرایط احراز شغل قرارگیرد. با این تفسیر فرد با توجه به سازگاری نیازهایش با نیازهای شغل،میتواند یک سازگاری روانی ـ رفتاری با شغلش به وجود آورد وبعنوان مکمل در کنارارگونومیک که بدنبال سازگاری جسمی ـ حرکتی شغل با شاغل است عمل کند.جدا ازموارد فوق ما به بررسی چندین فرضیه نیز می پردازیم. با توجه به نتایج حاصل شده ،تفاوت معناداری بین میزان نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی کارکنان مرد و زن و همچنین تفاوت معنادار بین نیازهای ایمنی کارکنان رسمی و غیر رسمی مشاهده شد،اما خلاصه مطلب اینکه با توجه به مشخص کردن میزان نیازهای کارکنان و نیازهای گروه های شغلی میتوان برای فرایند انتصاب و انتخاب از روش AHP که یک فرایند تصمیم گیری چند معیاره است استفاده کرد وانتخاب بهینهای کرد این مدل می تواند مدیران را در ایجاد یک سازگاری روانی ـ رفتاری شغل با شاغل یاری دهد.
همچنین در فرضیات بعدی نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین نیازهای سطوح بالاتر مازلو وجود دارد که نیاز احترام و خودشکوفایی کارکنان رسمی بیشتر از کارکنان غیررسمی می باشد، نیاز اجتماعی کارکنان غیررسمی بالاتر از کارکنان رسمی می باشد.همچنین در این پژوهش زیر مجموعه های نیازهای شغلی و زندگی هر پنج نیاز مازلو بررسی و نتایج آن به شرح زیر است:
حقوق دریافتی از سازمان با 63.2 درصد بیشترین اهمیت فیزیولوژیکی را داشته است و در نیاز ایمنی ، امنیت و ثبات شغلی درصد بالاتری را به خود اختصاص داده است. ودر نیاز احترام،شاخص احساس داشتن کاری مهم اهمیت بالاتری دارد. و در نیاز اجتماعی، مشارکت در تصمیم گیری واحد سازمانی بالاترین نیاز را در بین کارکنان داشته است. و در نیاز خود شکوفایی پذیزش اختیار و خود مدیریتی فعالیتها با 45.9 درصد بیشترین اهمیت را داشته است.