اوصاف رهن دریائی
با ملاحظهی متون فقهی و قانونی، میتوان اوصاف عقد رهن را بدینگونه خلاصه کرد و در شناسایی ماهیت آن مورد استفاده قرار داد.
الف. عقدی تجاری است
به موجب بند ۱۰ ماده ۲ قانون تجارت، یک سلسله عملیات معمول در تجارت دریایی، عمل تجاری تلقی شده است و به خرید و فروش کشتی،کشتیرانی داخلی و خارجی و معاملات مربوط به آن ها نیز اشاره شده است. هرچند این اعمال تجاری قلمداد میشوند، اما، مقررات خاصی در قانون تجارت برای آن پیشبینی نشده است و به قانون دریایی واگذار شده است. رهن دریایی از پراهمیتترین معاملات دریایی است که به دلیل هدف سودآوری و کسب منفعت که طرفین دنبال مینمایند، جنبهی تجاری یافته و به همین دلیل از معنای رهن مدنی فاصله گرفته است. بدین ترتیب، ملاک تجاری شمرده شدن کشتیرانی و معاملات راجعبه آن و در نتیجه شمول قوانین دریایی نسبت به آن ها، قصد انتفاع است.
ب. عقدی تبعی است
بدین معنی که پیش از رهن، باید دینی وجود داشته باشد تا برای تضمین آن، مالی به وثیقه داده شود. وثیقهدادن برای دین آینده در حقوق ما امکان ندارد.
مسأله بحث برانگیز در اینجا این است که آیا دینی را که سبب آن به وجود آمده و هنوز بر ذمه قرار نگرفته، میتوان بهوسیلهی رهن تضمین کرد یا در زمرهی دیون آینده است؟
هرچند که تعریفهای متفاوتی از سبب شده،اما، لازم است ابتدا تعریفی مختصر آورده شود. در علم حقوق، هرگاه قانونگذار وضع خاصی را منشأ آثاری قرار میدهد، آن وضع را سبب آن آثار مینامند. خواه ایجاد آن وضع ارادی باشد یا قهری. چنانکه در امور ارادی، عقد بیع سبب انتقال مبیع و ثمن و قتل سبب مجازات است. برخلاف آنچه حکیمان از سبب اراده میکنند، در حقوق، بین سبب و مسبب ملازمهی عقلی وجود ندارد و ارتباط بین آن دو را با «علت» و «معلول» در امور طبیعی نمیتوان قیاس کرد. ولی ارتباط و تناسبی که بین سبب و آثار برقرار میشود، نوعی ملازمهی قانونی و عرفی را ایجاد میکند،بهگونهای که میتوان گفت برحسب معمول، فلان سبب در این نظام حقوقی به فلان نتیجه منتهی میشود.
با این تعریف اجمالی از سبب باید متذکر شد که وجود دین ناتمام و دینی که سبب آن ایجاد شده اما، هنوز ثابت در ذمه نشده است، دارای آثار حقوقی است، بهگونهای که میتوان از آن ضمانت کرد. حال، باید دید آیا برای تضمین پرداخت چنین دینی میتوان عقد رهن منعقد نمود؟ عدهای اعتقاد دارند که در رهن، دین باید ثابت در ذمه باشد و رهن در برابر دینی که تنها سبب آن ایجاد شده باطل است.
این عقیده بر مبنای سه استدلال گوناگون ایجاد شده است:
اولاً،درستی ضمان از دینی که سبب آن ایجاد شده، متکی بر نص مادهی 691 ق. م است که درخصوص رهن وجود ندارد.
ثانیاً،از مفاد مادهی 775 ق. م چنین برمیآید که دین باید ثابت در ذمه باشد؛ زیرا، نمیتوان ادعا کرد که با تحقق سبب دین، مالی در ذمه قرار گرفته است.
ثالثاً، فقهای امامیه دربارهی لزوم ثبوت دین اتفاقنظر دارند و اجماع آنان بایستی الهامبخش مفسران قانون مدنی قرار گیرد.
لیکن، از هر سه مبنا میتوان انتقاد کرد. همانگونه که دکتر کاتوزیان در راستای صحت رهن برای دینی که فقط سبب آن ایجاد شده، اینگونه میفرمایند: «نخست اینکه اگر پذیرفته شود که دین معلق وجود خارجی و مؤثر دارد، دیگر نباید مادهی 691 را حکمی استثنایی پنداشت؛ چرا که مبتنی بر این واقعیت است که پس از تحقق سبب دین، رابطهی حقوقی یا حقی به وجود میآید که تضمینشدنی است. دوم اینکه دینی که میتواند موضوع ضمان قرار گیرد، ناچار در ذمه است. سرانجام، با نگاه اجمالی به کتب فقهای امامیه نشان میدهد که آنچه در برابر آن استناد به اجماع شده، رهن برای دینی است که سبب آن هم هنوز ایجاد نشده و درباره دیونی که سبب آن به وجود آمده، اتفاق نظر وجود ندارد. اما، جامعهی کنونی نیز به نفوذ چنین رهنهایی نیاز دارد. چنانکه مخالفان با استناد به مادهی 10 قانون مدنی اینگونه رهن را نافذ شمردهاند.اما، بهتر است هر عقد در قالب مخصوص خود جای گیرد و آثار آن و روابط طرفین دچار ابهام نشود.»
خلاصه اینکه اگر پس از ایجاد سبب دین و پیش از فراهم آمدن شرایط تحقق و ثبوت آن بر ذمه رابطهی حقوقی به وجود آمده است که میتواند به ذمهی ضامن منتقل شود، بایستی رهنگذاردن برای آن نیز مجاز باشد. بهعنوان مثال، راهن مبلغی از مرتهن بهعنوان وام گرفته است و در برابر پرداخت آن در زمانِ مقرر، وثیقهای را نزد مرتهن میگذارد، بهگونهای که اگر در زمانِ مقرر، دین را پرداخت نکند، مرتهن حق برداشت وثیقه را دارد. درست است که دین در زمان عقد وجود نداشته،اما، سبب دین تنها عقد نیست، بلکه مجموعهای از عقد و کوتاهی راهن است. راهن ملتزم است که دین خود را بپردازد؛ یعنی ملتزم به ادای دین در آینده است و این التزام، ایجاب میکند که وثیقهای را نزد مرتهن گرو بگذارد؛ بنابراین، وثیقه در برابر دینی که موجود نشده، عقلایی است.
پس، بانکها میتوانند پس از دادن اعتبار، از مشتریان خود برای تضمینِ مبالغی که آن مشتری از محل اعتبار وام میگیرد، وثیقه بگیرند و قراردادی که در این زمینه بسته میشود، تابع عقد رهن است؛ زیرا، پیمان مربوط به اعطای اعتبار، خود سبب دین مشتری و مبنای تعهد او به بازگرداندن وام است و شر ط تحقق این دین و ثبوت آن بر ذمهی مشتری، استفاده از اعتبار مورد توافق است.
هرچند که در عقد رهن دریایی، اغلب دین پیش از عقد رهن وجود دارد و راهن قبل از انعقاد عقد رهن مدیون بوده است اما، فرض وجود دین معلق نیز دور از ذهن نیست. چه بسا که مالک یا فرمانده با موسسات مالی و خدماتی برای اعطای وام معلق به یک واقعه (به وجود آمدن شرایط اضطراری)، تراضی نموده باشند و پس از آن، برای آن موسسهی مالی یا بانک حق وثیقه و رهن نسبت به کشتی در نظر گرفته شود.
ربیعا اسکینی، حقوق تجارت(کلیات)، چاپ 10، تهران: سمت،۱۳۸۶، ص۱۰۵.
سیدحسن امامی، پیشین، ص 353؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، رهن و صلح،پیشین، ش 115؛ سید حسین صفایی، پیشین،صص 442 و 443.
ناصر کاتوزیان، پیشین، شماره 367 ،ص۵۶۹.
سیدمحمد موسوی بجنوردی، «نقش قبض در عقد رهن»، فقه و اصول فارسی،شماره 3، پاییز 1374، ص 193.
ناصر کاتوزیان، پیشین، ص ۵۷۱.