باورهای غیرمنطقی
مفهوم تفکر در رویکرد ساختارگرایی پیاژه : مراحل رشد باور در نظریه پیاژه را برزانسکی (1978) به صورت دقیقی به این شرح توصیف کرده است : «بنا بر نظریه پیاژه ی تفکر عبارت از عمل دوزخی شده است. هر فردی در آغاز به عملی دست می زند، مثلا وقتی کسی تشنه است به سوی ظرف آب می رود تا از آن بنوشد و موقعی که فرد فکر می کند آنچه در عمل رخ داده است به صورت پوشیده ای به ذهن او راه می یابد، بنابراین باور یاتفکر همان عملی است که درونی می شود».
در نظر پیاژه، تفکر مستقیم حقیقی دارای جنبه عملیاتی است وشامل عمل درونی شده است که برگشت پذیری دارد یعنی فرد می تواند عملیاتی را که واقعا اتفاق افتاده است در ذهن خود نیاورد.نوع عملیاتی که فرد قادر است بکار گیرد، اساس نامگذاری مراحل رشد تفکر در نظریه پیاژه است (شفیع آبادی و ناصری، 1386، ص 25).
عملیات حسی – حرکتی چیزهایی است که در عمل و نه در ذهن، رخ داده است. پیش عملیات مربوط به فرایند درونی کردن است که هنوز یک جانبه است و قابلیت بازگشت پذیری ندارد.عملیات عینی عبارت است از عمل های درونی که قابلیت بازگشت پذیری دارد اما شامل رفتارهای عینی است. عملیات صوری منحصر به انتقال عینی واقعیت نیست بلکه عملکردهای انتزاعی ذهن مربوط است که مستقل از واقعیت است (همدانی،1390، ص16).
تفکرصورییک نوع تفکر مبتنی بر قضیه منطقی است. فلاول (1985)، اینهلدر و پیاژه(1985)می نویسند: «هنگامی که بیان کلامی جایگزین امور عینی می شود، نوع تازه ای از تفکر، یعنی منطق مبتنی بر قضیه بر منطق مبتنی بر دسته بندی و مناسبات متناسب با این امور عینی غالب می گردد. همین ویژگی است که می تواند نوجوان را به سمتی هدایت کند که بتواند ناهماهنگی هاو خطاهای افکار خود را کشف کند و به دریافت های تازه ای درباره مسائل و مفاهیم دور و نزدیکبرسد. به تدریج که سن نظام و جوان بالا می رود، او خود را نظاره کننده شکل گیری و ایجاد افکارخویش میبیند، شکل گیری هویت او نیز، همراه با تغییر و اصلاح اندیشه هایش، سرعت بیشتریمی گیرد و درباره ی کلی ترین مفاهیم (خداوند، جهان هستی، فلسفه زندگی،تاریخ و جامعه انسانی)نیز قضاوت های تازه بدست می آورد» (شفیع آبادی و ناصری، 1386، ص26).
مفهوم باورهای غیرمنطقی
گروهی از درمانگران که به درمانگران شناختی معروفند، بر باورهای اشتباه آلوده و یا ادراک های غلطی که افراد درباره منابع مشکلات خویش دارند، تأکید می ورزند. کلی (1995)، الیس(1962)، سینگر (1974)، رایعی (1975)، بک (1976) و میشن بام (1977) از درمانگران مشهور این رویکرد درمانی هستند. در واقع آی وی و مورگان (1993) نظریه پردازان فوق را جزء روانشناسان نیروی دوم دانسته و آنها را تحت دو زیر گروه معرفی می کنند که عبارتند از :
1.شناخت گرایان رفتاری، با اساس رفتاری
- شناخت گرایان رفتاری، با اساس شناختی (همان منبع).
شناخت گرایان رفتاری با اساس رفتاری شناخت گرایان رفتاری همچون ارکینیر و میشن بام شدیدا معتقد به ایده پیشرفت و ایمان به علم برای حل مشکلات بشر هستند، اما ریشه فطریات زیر گروه دوم یعنی شناخت گرایان رفتاری با اساس شناختی در نظریه اپیکتنوس فیلسوف رواقی است، اما ریشه ی نظریات زیرگروه دوم یعنی شناخت گرایان رفتاری با اساس شناختی در نظریه پردازان گروه دوم کوشش می کنند که ایده های افراد درباره جهان را با عمل در جهان درهم ادغام کنند.