در كاربردهای مهندسی، اغلب به تلفیق خواص مواد نیاز است. به عنوان مثال در صنایع هوافضا، كاربردهای زیر آبی، حمل و نقل و امثال آنها، امكان استفاده از یک نوع ماده كه همه خواص مورد نظر را فراهم نماید، وجود ندارد. به عنوان مثال در صنایع هوافضا به موادی نیاز است كه ضمن داشتن استحكام بالا، سبك بوده و دارای مقاومت سایشی مناسبی نیز باشند و همچنین در برابر اشعه فرابنفش مقاومت كنند [1].
از آنجا كه نمیتوان مادهای یافت كه همه خواص مورد نظر را دارا باشد، باید به دنبال چارهای دیگر بود. كلید این مشكل، استفاده از كامپوزیتها[1]است [1].
كامپوزیتها موادی چند جزئی هستند كه خواص آنها در مجموع از هركدام از اجزاء بهتر است. ضمن آنكه اجزای مختلف، كارایی یكدیگر را بهبود میبخشند [1]. اگرچه كامپوزیتهای طبیعی، فلزی و سرامیكی نیز در این بحث میگنجند، ولی با توجه به اهمیت موضوع تحقیق، تنها در زمینه كامپوزیتهای زمینه پلیمری بحث خواهد شد.
در كامپوزیتهای پلیمری حداقل دو جزء مشاهده میشود كه عبارتند از:
– فاز تقویت كننده یا مقاومساز[2]
– فاز زمینه[3] (ماتریس) كه فاز دیگر را در بر میگیرد و معمولا یک ماده پلیمری گرماسخت[4] یا گرمانرم[5] است كه گاهی قبل از سخت شدن آنرا رزین[6] مینامند[2].
مواد مركب (كامپوزیتها) از دیدگاههای مختلفی دستهبندی میشوند. معمولترین انواع دسته بندی، بر اساس نوع زمینه و همچنین بر اساس شكل فاز مقاومساز انجام میگیرد. از دیدگاه نوع و جنس زمینه، كامپوزیتها به سه دسته كامپوزیتهای با زمینه فلزی[7]، كامپوزیتهای با زمینه سرامیكی[8] و كامپوزیتهای زمینه پلیمری[9] تقسیم میشوند.
دادهکاوی سودمندترین ابزار کشف دانش از میان تراکنشها است [3] [2] [1]. یکی از کاربردهای مهم دادهکاوی، کشف قوانین انجمنی میباشد که یکی از مهمترین روش های بازشناسی الگو در سیستمهای بدون نظارت است. کشف قوانین انجمنی مانند جستجوی طلا در یک پایگاه داده بسیار بزرگ است، که در اینجا منظور از طلا یک قانون جذاب که هنوز کشف نشده است، میباشد. از این طریق میتوان تمام قوانین ممکن را در یک پایگاه داده پیدا کرد، اما مسئله اینجاست که تحلیل تعداد زیادی قانون کار سختی است. به همین جهت، معیارهایی همچون ضریب پشتیبان و ضریب اطمینان برای مشخص کردن قوانین با کیفیت بالاتر به کار میروند.
اکثر الگوریتمهای کاوش قوانین انجمنی، مانند الگوریتم Apriori و AIS، مبتنی بر روش هایی هستند که توسط Agrawalدر [4] و [5] پیشنهاد شدهاند. با بهره گرفتن از این متدها نمیتوان قوانینی را که شامل صفات خاصه عددی هستند کشف نمود. این الگوریتمها مسئله کاوش قوانین انجمنی را به دو قسمت
تقسیم میکنند . از آنجایی که کاوش قوانین انجمنی عددی یک مسئله بهینه سازی سخت است تا یک مسئله گسسته سازی ساده، دستۀ مهمی از مسائل کاوش قوانین انجمنی وجود دارند که تنها زمانی میتوانند با یک الگوریتم بهینه سازی ترکیبی حل شوند که بازة پیوستۀ مقادیر مجاز صفات خاصۀ عددی به مجموعۀ محدودی تبدیل شوند. مسئله تبدیل بازة پیوسته به مجموعۀ متناهی همیشه کار راحتی نیست، به خصوص
زمانی که بازة اولیه، بازة وسیعی باشد و شفافیت و دقت بالایی مد نظر باشد. بنابراین، در این گونه موارد، معمولاً الگوریتمهایی که به طور طبیعی و ساده قادر به کار کردن با متغیرهای پیوسته عددی هستند، بهتر عمل میکنند [8].
هم چنین، کاوش قوانین انجمنی عددی باید به عنوان یک مسئلۀ چند هدفه تلقی شود، چرا که یک قانون انجمنی باید قانونی جذاب و با مقدار پشتیبان و اطمینان بالایی باشد؛ لذا الگوریتمهای کاوش قوانین انجمنی بایستی چند هدفه بوده و به طور همزمان همۀ معیارها را برای کشف قوانین انجمنی مفید بررسی نمایند.
در سالهای اخیر، الگوی هوش جمعی و به خصوص از این میان بهینه سازی کلونی مورچهها و بهینه سازی گروه ذرات، توجه زیادی را در تحقیقات به خود جلب کرده است. همینطور، این الگوریتمها رایجترین متاهیوریستیکهای هوش جمعی برای داده کاوی هستند.
هوش جمعی، شاخه نسبتاً جدیدی از هوش مصنوعی است که به بررسی هوش جمعی حاصل از گروهی از عاملهای ساده میپردازد. الگوریتمهای هوش جمعی مبتنی بر رفتار اجتماعی هستند که درطبیعت قابل مشاهده است، مانند کلونی مورچهها، دسته پرندگان، گروه ماهیها و کندوی زنبور عسل که در
آنها تعدادی از اعضاء که قابلیتهای محدودی دارند با همکاری هم قادرند به راه حلهایی برای مسائل پیچیده، دست پیدا کنند.
اولین الگوریتم ACO، توسط Dorigo و همکارانش در سال 1992 در [8] جهت حل مسئله فروشندة دورهگرد ارائه شد. این الگوریتم از رفتار جستجوی غذا در مورچه های حقیقی الهام گرفته شده است. اساس این رفتار، ارتباط غیر مستقیم مورچهها از طریق دنباله های شیمیایی فرومون است که آنها را
تا کنون الگوریتمهای ACO متعددی برای حل مسائل بهینه سازی گسسته و پیوسته، ارائه شده است. اخیراً، نسخۀ پیوستۀ متاهیوریستیک بهینه سازی کلونی مورچهها، با هدف حل مسائل بهینه سازی پیوسته توسط Socha و Dorigo، به نام ACOR، در [10] ،[8] و [11] ارائه شده است. نسخۀ ACOR، به جای استفاده از تابع احتمالی که، یک مقدار برای هر رأس (که نشان دهنده یک مقدار منفرد برای متغیر گسسته است) در نظر میگیرد، از یک توزیع احتمال که شامل توابع چگالی احتمال گوسی متعددی است و به راحتی قابل نمونهگیری میباشد، استفاده میکند. این الگوریتم در دادهکاوی برای آموزش وزنهای یک شبکه عصبی در [12] به کار رفته است. بر اساس آزمایشات انجام گرفته روی سه مجموعه دادة تشخیص پزشکی، آنها دریافتند، نسخه هیبرید، که الگوریتم 13] Levenberg-Marquart] را با ACOR ترکیب میکند، بهتر از الگوریتمهای Levenberg-Marqunt و انتشار به عقب عمل میکند. نتایج نشان میدهد، با وجود این که محیط آزمایشگاهی نسبتاً محدود است، پتانسیل کاربرد ACOR در داده کاوی امید بخش است.
تا کنون هیچ مطالعهای صورت نگرفته است که از ACOR برای کاوش قوانین انجمنی عددی استفاده کرده باشد. در این پایان نامه، به توصیف چگونگی پیدا کردن بازههای پر تکرار دادگان عددی و قوانین انجمنی حاصل از آنها توسط ACOR، در یک مرحله و بدون نیاز به مشخص کردن حد اقل
پشتیبان و اطمینان قوانین پرداخته شده است. در الگوریتم پیشنهادی، تابع هدفی که قرار است بهینه شود، تابعی وزن دار بوده، که سه معیار پشتیبان، اطمینان و جذابیت را به طور همزمان بهینه میکند و عملکرد چند هدفه دارد. نتایج نشان میدهد که قوانین انجمنی دقیق و صحیحی از این طریق، قابل تولید خواهند بود.
در فصل اول این پایان نامه، ی بر کلیات تحقیق ارائه میشود که شامل هدف تحقیق، پیشینۀ آن و روش تحقیق میباشد. سپس در فصل دوم، مفاهیم داده کاوی و کاوش قوانین انجمنی و هم چنین الگوریتمهای بهینه سازی کلونی مورچهها تحت عنوان ادبیات موضوع مطرح میشود. فصل سوم به توصیف الگوریتم پیشنهادی اختصاص دارد و نتایج و ارزیابی الگوریتم پیشنهادی و مقایسۀ آن با روش های قبلی در فصل چهارم آورده شده است. در نهایت در فصل پنجم، جمعبندی صورت گرفته و کارهای آینده پیشنهاد میشود.
با توجه به اینکه موتورهای الکتریکی جایگاه ویژه ای در صنعت برق دارند، بنابراین رقابت زیادی بین انواع مختلف ماشین ها وجود دارد. موتورهای AC سه فاز برای کاربردهای صنعتی مناسب هستند اما در این میان، ماشین های چندفاز (با تعداد فازهای بیشتر از سه) با وجود پیچیدگی زیاد نسبت به موتورهای سه فاز، کاربردهای زیادی دارند. زیرا در جاهایی که مزیت های ویژه مانند: نوسانات گشتاور کم، پایین بودن هارمونیک های جریان لینک DC، کاهش هارمونیک های جریان روتور و قابلیت اطمینان بالا، مدنظر باشد، پیچیدگی زیاد این ماشین را در مقایسه با ماشین سه فاز توجیه می کند. یکی از کاربردهای مناسب برای این ماشین ها، موارد جریان بالا است مانند وسایل نقلیه الکتریکی، نیروی محرکه کشتی یا لوکوموتیو. به طور کلی برای کاربردهای توان بالا از موتورهای چندفاز استفاده می شود. بنابراین ساده سازی و بهینه کردن محرکه این ماشین از اهمیت زیادی برخوردار است. در این میان، ماشین القایی شش فاز یکی از پرکاربرد ترین نوع از ماشین های چندفاز است. که در بسیاری از مقالات و تحقیقات مورد مطالعه قرار گرفته است.
با توجه به قالب بندی سیم پیچی های استاتور، ماشین القایی شش فاز را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
موتور القایی شش فاز متقارن که فاصله مکانی بین دو فاز متوالی استاتور برابر p/3 بوده و با فرض سینوسی بودن توزیع سیم پیچی ها، هردو سیم پیچی استاتور و روتور، شش فاز در نظر گرفته می شود. سیم پیچی های استاتور این ماشین معمولاً به صورت ستاره به یک نقطه نول مشترک وصل می شوند.
موتور القایی شش فاز نامتقارن که در واقع شکل خاصی از ماشین شش فاز است دارای دو سیم پیچی سه فاز در استاتور است که به اندازه 30 درجه الکتریکی باهم اختلاف فاز داشته و نقطه نول دو سیم پیچی مجزا از هم می باشد در حالی که روتور این ماشین قفسه ای بوده و همان روتور استفاده شده در ماشین القایی سه فاز می باشد. این ماشین در مقالات متعدد با نام های مختلفی مورد بحث قرار گرفته است که در این پایان نامه با نام ماشین القایی دوبل استاتور معرفی می گردد.
در یک ماشین القایی سه فاز، عملکرد مولفه اصلی شار و هارمونیک های پنجم و هفتم جریان باعث تولید هارمونیک ششم گشتاور می شود. در ماشین القایی دوبل استاتور هارمونیک ششم گشتاور، توسط دو سیم پیچی سه فاز تولید می شود که همدیگر را خنثی می کنند بنابراین فرکانس نوسانات گشتاور از 6 به 12 برابر فرکانس اصلی می رسد. علاوه بر مزایای ماشین های چندفاز که پیش تر اشاره شد، مزیت عمده ماشین القایی دوبل استاتور بیشتر به دلیل مجزا بودن دو سیم پیچی استاتور است چون در حالت رخداد خطا در یکی از سیم پیچی های استاتور، سیم پیچی دیگر می تواند به راحتی به کار خود ادامه دهد که این مزیت موجب افزایش قابلیت اطمینان سیستم می شود. نیاز به دو اینورتر سه فاز و پیچیدگی بیشتر از معایب این سیستم به شمار می رود.
از آنجایی که جریان های نامی کلیدهای قدرت، مستقیماً با تعداد فازها کاهش می یابد، بنابراین افزایش تعداد کلیدهای قدرت هزینه اضافی چندانی تحمیل نمی کند. اما در مقابل، هزینه و پیچیدگی سیستم با افزایش تعداد سنسورهای جریان، مدارهای آتش، مدارهای کمکی و غیره افزایش می یابد، بنابراین کاهش هزینه ماشین چندفاز به وسیله کاهش تعداد سنسورهای جریان بدون تاثیر در عملکرد سیستم یک هدف مهم می باشد. در این پایان نامه سه موضوع کلیدی بررسی می شود: 1) مدل دینامیکی ماشین که به روش کلاسیک و تجزیه به فضای برداری می باشد. 2) چگونگی کاهش تعداد سنسورهای جریان و نحوه انتخاب جریان های فاز و روش های کنترل جریان در کنترل برداری موتور القایی دوبل استاتور. 3) روش مدولاسیون پهنای پالس (PWM) تزریق کننده توالی صفر دوبل که به دلیل سادگی و بهتر بودن نتایج، استفاده شده است. هدف اصلی در این پایان نامه، کاهش تعداد سنسورهای جریان، در کنترل برداری موتور القایی دوبل استاتور است بدون اینکه تاثیر زیادی در عملکرد محرکه ماشین داشته باشد و همچنین چگونگی
جبران سازی نامتعادلی در حالت دو سنسور جریان بحث شده است.
رشد سریع تكنولوژی و گذار از مخابرات آنالوگ به دیجیتال، ترقی سیستم های رادیویی به نسل سوم و چهار و جانشینی سیستم های سیمی با Wi-Fi و Bluetooth مشتریان را قادر می سازد به گستره عظیمی از اطلاعات از هرجا و هر زمان دسترسی داشته باشند. مخابرات UWB برای اولین بار در دهه 1960 معرفی شده و در سال 2002، FCC رنج فرکانسی 3.1 -10.6 GHz را برای کاربردهای UWB معرفی و توان انتقال آن را به 41.3- dBm محدود کرد، بدین معنا که سیستم های UWB روی فراهم کردن: توان کم، قیمت کم و عملکرد باند وسیع در مساحت کوتاه تمرکز کردند. در مقایسه با کاربردهای باند باریک طراحی المان ها در سیستم های UWB بسیار متفاوت و مشکل است.
یکی از بلوک های مهم در گیرنده های UWB میکسرها هستند که برای تبادل اطلاعات بین تعداد زیادی کانال مشابه UWB نقش کلیدی دارند. اهمیت عملکرد میکسر به عنوان یک مبدل فرکانس، در تامین فرکانس های کاری مناسب با پایداری و نویز مطلوب است. میکسر می بایستی: 1) بهره تبدیل بالا، که اثرات نویز در طبقات بعدی را کاهش دهد، 2) عدد نویز کوچک، که LNA را از داشتن یک بهره بالا راحت کند و 3) خطی بودن بالا، که رنج دینامیک گیرنده را بهبود بخشد و سطوح اینترمدولاسیون را کاهش دهد. هر کارایی بایستی توسط مصالحه در طراحی میکسر به دست آید. میکسر سلول گیلبرت با برخی تغییرات در ساختار آن نتایج قابل قبولی برای کاربرد در سیستم های UWB به دست می دهد.
دستیابی همزمان به بهره تبدیل و خطی بودن بالا که افزایش یکی باعث کاهش دیگری می گردد یکی از چالش های طراحی میکسر می باشد، در کارهایی که تاکنون انجام شده تمرکز روی دستیابی یکی از این دو بوده به طوری که یا میکسری غیرفعال با خطی بودن قابل قبول و یا میکسری فعال با خطی بودن کم ارائه شده است. تطبیق امپدانس در کل رنج فرکانسی 7 گیگاهرتزی و همچنین عدد نویز پایین از دیگر پارامترهای مهم طراحی میکسر می باشد.
اهداف پایان نامه
در این پایان نامه با بررسی میكسرهای فراپهن باند و مقایسه ی آن ها از نظر ساختار، بهره ی مدار،عدد نویز، تطبیق در ورودی و خروجی و خطی بودن، ساختار مناسب برای یک میكسر فرا پهن باند پیشنهاد شده و از لحاظ كاركرد در سیستم های UWB بررسی گشته است.
بر خلاف كارهایی كه تا كنون در این زمینه صورت گرفته كه بر بهبود یكی از پارامترهای بهره تبدیل یا خطی بودن میكسر تاكید شده، در اینجا سعی شده است تا ضمن دستیابی به هر دو این پارامترها در اندازه های قابل قبول برای گیرنده ها، كل پهنای باند سیستم های UWB پوشش داده شود.
بر این اساس در فصل اول سیستم های فراپهن باند بطور كامل معرفی و بررسی می گردد ، در فصل دوم به بررسی انواع میكسر، نحوه ی عملكرد و كاربرد آن ها پرداخته شده ، در فصل سوم ساختار میكسرهای توزیع شده، مشخصات و تكنی كهای بهبود كارایی آن ها و در فصل چهارم اعوجاج و نویز در میكسر بررسی گردیده اند. در فصل پنجم ساختار میكسر فراپهن باند طراحی شده به طور مفصل شرح داده شده است. در فصل ششم نتیجه گیری و پیشنهادات و فصل هفتم نیز منابع و مأخذ مورد استفاده به تفكیک درج شده اند.
بموقع بودن یکی از خصایص مربوط بودن اطلاعات و به معنای آن است که اطلاعات مالی زمانی در اختیاراستفاده کنندگان قرار بگیرد که فرصت اتخاذ تصمیم قضاوت و اقدام نسبت به موضوع مورد نظر برای آنان وجود داشته باشد.به عبارت دیگر اطلاعات مالی باید پیش از سپری شدن زمانی که استفاده کنندگان می توانند بر مبنای آن اطلاعات داوری و تصمیم گیری نمایند در اختیار آنان گذاشته شود.
از آنجاکه اطلاعات مالی نسبت به گذشت زمان بسیار حساس است و بعضا با زمان ارزش و سودمندی خود را در تصمیم گیری هااز دست می دهند بنابراین هرقدر ارائه اطلاعات به تاریخ وقوع رویدادهای مربوط نزدیکتر باشد اطلاعات به موقع تر خواهد بود.مصداق این موضوع در گزارشگری مالی نزدیک بودن زمان ارائه گزارش به تاریخ پایان دوره مالی است.
اعضای هیات تدوین کننده استانداردهای حسابداری در سرتاسر جهان تعیین کنند که به موقع بودن یکی از مهمترین ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی افشاء شده بوسیله سازمانها است.همواره آن موافقت شده است که اطلاعات حسابداری باید ویژگی های کیفی ضروری کامل بود،قابل اتکا بودن ،مربوط بودن و قابلیت مقایسه داشتن را به منظور مفید بودن،دارا باشد.قسمت عمده ای از مربوط بودن اطلاعات وابسته به بموقع بودنش است.هرقدراطلاعات کامل،قابل مقایسه و قابل اتکا باشد آن برای انواع عاملین اقتصادی بی فتیده است اگر آن برای تصمیم گیری دیر افشاءشود.با توجه به اهمیت این موضوع،کمیته استانداردهای حسابداری بین المللی (lasc ) بموقع بودن را در میان مشخصه های مهم اطلاعات مالی در گزارشاتش در سال 1989 گنجاند.وبااین واقعیت که تهیه اطلاعات قابل اتکاء زمان می برداینجا یک انتخاب بین بموقع بودن وقابلیت اتکاء بوجود می آید.قوانین اوراق بهادار در بیشتر کشورها باعلم به این مسئله،باتوجه به اینکه آنها بر روی انتشار اطلاعات مالی توسط شرکتهای عمومی محدودیت های زمانی اعمال می کنند اما زمان کافی برای تهیه اطلاعات قابل اتکاء رادر اختیار شرکتها قرار می دهند.علرغم اهمیت قائل شده برای بموقع بودن توسط هم تدوین کنندگان استاندارد وهم تنظیم کنندگان قوانین اوراق بهادار در سرتاسر جهان، اینجا تحقیقات نسبتا کمی برروی این مشخصه صورت گرفته است.
1-2)اهمیت موضوع
تنها دردسترس بودن اطلاعات مالی مربوط برای تصمیم گیری استفاده کنندگان،کافی نیست، بلکه اطلاعاتی را که استفاده کنندگان بکار می برند باید از نظر ماهیت جاری بوده و مربوط به دوره های گذشته نباشد یعنی اطلاعاتی که سرمایه گذاران واعتباردهندگان بکار می برند باید در زمان تصمیم گیری ایشان جاری باشد البته این ویژگی در مفهوم رمربوط بودن نیز مستتر است.اما به هنگام انتشار صورتهای مالی باید به عنوان یک محدودیت مهم برای آن تاکید کرد.جمع آوری و تلخیص اطلاعات حسابداری و انتشار آن باید تا حد امکان سریع انجام شده تا اطمینان حاصل گردد که اطلاعات جاری در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرد.این موضوع حاوی این نکته است که صورتهای مالی باید در دوره های زمانی متناوبی ارائه شده تا تغییرات در وضعیت واحد تجاری که به نوبه خود ممکن است بر تصمیمات استفاده کنندگان اثر بگذارد،آشکار گردد.
بموقع بودن یک مشخصه مهمی از اطلاعات حسابداری می باشد.اطلاعات کهنه استفاده کمی برای شرکای بازار در فرایند تصمیم گیری جهت سرمایه گذاری دارد.در بعضی موارد برخی سرمایه گذاران خصوصا سرمایه گذاران بین المللی علاقه مندند که شمایی از گزارشگری بموقع شرکتهای پذیرفته شده در بورس راجهت سرمایه گذاری در این بازارها مشاهده نمایند.بموقع بودن انتشار اطلاعات می تواند در سطح عدم اطمینان مرتبط با تصمیمات مبتنی براطلاعات گزارش شده اثر بگذارد.بطور تحلیلی نشان داده شده است که بموقع بودن می تواند بر انتخاب اعمال تصمیم گیرندگان و بازده مورد انتظارشان اثر بگذارد (فتام1972) .اگر چه مطالعات تجربی اخیر پیشنهاد میکند که بموقع بودن با اطلاعات استفاده شده بوسیله بازار برای قیمت گذاری اوراق بهادار مرتبط است.برای مثال،پیدا شده که اعلامیه های سود با تاخیر(دیر)با بازرده های غیرنرمال (منفی) بیشتراز اعلامیه های بدون تاخیر (زود) مرتبط هستند. (چمیرز و پن من (1984)،گبولی و پالمن (1982) و کراس و اسچردر (1987)).
1-3 )تعریف مساله و بیان اصلی سوالهای تحقیق
چندین مطالعه،کارایی اطلاعاتی بازارهای سهام نو ظهور را تحقیق و بررسی کرده اند و در اکثر موارد محققان مجذوب اثر انتشار اطلاعات برروی قیمت اوراق بهادار معامله شده در بازارهای سهام نوظهور شده بودند و نه بموقع بودن اطلاعات و عواملی که بر گزارشگری بموقع اثر می گذارد.جهت توسعه درک و فهم این مطلب که آیا اطلاعات صادر شده در بازارهای سرمایه(بورس اوراق بهادار ) بموقع هستند ویا به عبارتی گزارشات مالی سالانه اعم از صورتهای مالی سالیانه و گزارش حسابرس بموقع به بورس ارائه می شوند و تشخیص اینکه چه عواملی رفتار گزارشگری مالی را تحت تاثیر قرار می دهد،تحقیق مزبور صورت گرفته است.
تحقیق حاضر در پی پاسخ به سوالات زیر می باشد:
1-آیا بین اندازه شرکت و ارائه بموقع گزارشات به بورس اوراق بهادار رابطه ای وجود دارد
؟
2-آیا بین سودآوری شرکت و ارائه بموقع گزارشات به بورس اوراق بهادار رابطه ای وجود دارد؟
3-آیا بین نسبت اهرمی شرکت و ارائه بموقع گزارشات به بورس اوراق بهادار رابطه ای وجود دارد؟
4- آیا بین عمر شرکت وارائه و بموقع گزارشات به بورس اوراق بهادار رابطه ای وجود دارد؟
5-آیا بین نزدیکی پایان سال مالی شرکت به فصل شلوغ حسابرسی وارائه و بموقع گزارشات به بورس اوراق بهادار رابطه ای وجود دارد.
1-4 )سابقه وضرورت انجام تحقیق
ادبیات برروی بموقع گزارشگری مالی سالیانه شرکت دو نوع است.اولین نوع به اثرگزارشگری بموقع برروی تغییر پذیری بازده سهام مربوط می شود(چمبرزوپن من 1984 ).نوع دوم اساسا الگوی تاخیر گزارشگری و عوامل موثر برگزارشگری بموقع مربوط می شود(دایر و مچاق 1975 ).
فقط ادبیات مورد دوم اینجا می شود:زیرا مطالعه متعلق به آن گروه می باشد.از آنجایی که تحقیقی جهت بررسی عوامل موثر بربموقع بودن گزارشگری مالی سالیانه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران صورت نپذیرفته است انجام این تحقیق ضرروری به نظر می رسد.
1-5 )فرضیه های تحقیق
در این تحقیق برای پاسخ به سوالات مطرح شده در بخش تعریف مسئله پنج فرضیه به شرح زیر مورد آزمون قرار می گیرند.
1-فاصله زمانی بین تاریخ پایان سال مالی شرکت و ارائه گزارشات مالی سالیانه به بورس تابعی نزولی از اندازه شرکت است.
2- فاصله زمانی بین تاریخ پایان سال مالی شرکت شرکت و ارائه گزارشات مالی سالیانه به بورس تابعی نزولی از سودآوری شرکت است.
3-فاصله زمانی بین تاریخ پایان سال مالی شرکت شرکت و ارائه گزارشات مالی سالیانه به بورس تابعی از نسبت اهرمیش است.
4- فاصله زمانی بین تاریخ پایان سال مالی شرکت شرکت و ارائه گزارشات مالی سالیانه به بورس تابعی نزولی از عمرش است.
5- فاصله زمانی بین تاریخ پایان سال مالی شرکت شرکت و ارائه گزارشات مالی سالیانه به بورس تابعی صعودی از نزدیکی پایان سال مالیش به فصل شلوغ حسابرسی در ایران است.
1-6 )اهداف تحقیق
در جهت تامین این هدف که با صدور و انتشار فوری اطلاعاتی که ممکن است بطور با اهمیتی برفعالیتها وقیمتهای بازار اثر بگذارد،می توان بازار بورس را به یک بازار کارآمد وکارآ نزدیک کرد(یکی از مهمترین شرایط بازار کارآ این است که درآن بازار،اطلاعات بموقع وبه سهولت در اختیار همه استفاده کنندگان قرار گیرد).شناسایی و گزارش عواملی که ارائه بموقع گزارشات مالی سالیانه به بورس اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می دهند و درک میزان اثر گذاری این عوامل بربموقع بودن گزارشگری مالی شرکتها،وهمچنین تشخیص نوع رابطه این عوامل با گزارشگری بموقع ضروری می باشد.
1-7 )کاربردهای تحقیق
گزارشگری بموقع به عملکرد موثر وفوری بازارهای بورس در قیمت گذاری اوراق بهادار و ارزیابی وظایفشان کمک می کند.گزارشگری بموقع به کاهش سطح معاملات براساس اطلاعات محرمانه وشایعات وفاش کردن اطلاعات کمک می کند.در نتیجه بیشتر بازارهای بورس دنیا که بازار بورس تهران را نیز شامل می شود،از شرکتهای پذیرفته شده شان می خواهند که گزارشات مالی حسابرسی شده شان را فورا به این بازارها ارسال دارند.بدین ترتیب عواملی راکه بربموقع بودن گزارشگری تاثیر می گذارد در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند تا به شرکتها در ارزیابی عوامل موفقیت گزارشگری بموقع وهمچنین به قیمت گذاری موثر سهام مورد مبادله دراین بازار کمک نماید.استفاده کنندگان از نتیجه این تحقیق شامل گروه های زیر خواهند بود:
-1 سرمایه گذاران بخش خصوصی،مردمی و دولت
2- سهامداران شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران
3- مدیران شرکتها
4- موسسات مالی واعتباری وسرمایه گذاری
5- متخصصین و تحلیلگران مالی
6- محققان و دانشجویان مدیریت مالی،حسابداریریالاقتصاد وبازرگانی