مدیران شرکتها نمایندگان سهامداران میباشند، رابطهای مملو از منافع متضاد. تئوری نمایندگی، تحلیلگر این قبیل تضادها، هم اکنون بخش با اهمیتی از ادبیاتهای اقتصادی و مالی است. پرداخت سود سهام نقدی به سهامداران ایجادکننده تضاد اصلی بین سهامداران و مدیران است که تا کنون به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است. پرداخت سود سهام به سهامداران، منابع تحت کنترل مدیریت را، کاهش میدهد در نتیجه منجر به کاهش قدرت مدیران می شود.
جریان وجوه نقد آزاد، وجوه نقدی است که مازاد بر وجوه نقد مورد نیاز برای کلیه پروژه های دارای خالص ارزش فعلی مثبت، وجود دارد. تضاد منافع بین سهامداران و مدیران بر سر سیاستهای پرداخت سود سهام زمانی افزایش پیدا می کند که سازمان جریانات وجوه نقد آزاد قابل توجهی ایجاد می کند و مشکل اصلی این است که چگونه به مدیران این انگیزه داده شود تا جریان وجوه نقد آزاد را تخلیه نمایند و از سرمایه گذاری آن در هزینه های سرمایه پایین یا تلف کردن آن در فعالیتهای با بازده پایین جلوگیری شود (جنسن، 1986،ص 323) .
در این فصل از پژوهش، ابتدا مسأله تحقیق، اهمیت و ضرورت آن مورد بحث قرار میگیرد. سپس توضیحاتی راجع به اهداف و فرضیه های تحقیق و کاربرد نتایج آن ارائه شده و در نهایت، این فصل با شرح مختصری از روش تحقیق و تعریف واژگان عملیاتی به پایان خواهد رسید.
2-1 بیان مسأله
تحقیقات پیشین جریان وجوه نقد آزاد را به عنوان یکی از عوامل مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران تعریف می کنند.
جریان وجوه نقد آزاد همراه با فرصتهای سرمایه گذاری پایین به عنوان یک مشکل نمایندگی اصلی مطرح می شود که در این حالت مدیران هزینههایی را برای سهامداران ایجاد می کنند که ثروت سهامداران را کاهش میدهد.
مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد پایین، اغلب تمایل دارند تا در پروژه های اضافی و یا حتی در پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایشدهنده سود استفاده می کنند.
جریان وجوه نقد آزاد منجر به تضاد منافع بالقوهای بین مدیران و سهامداران می شود. سهامداران تمایل دارند که جریان وجوه نقد آزاد به صورت سود سهام نقدی بین آنها توزیع شود، در حالیکه مدیران تمایل دارند تا این جریان وجوه نقد مازاد را در پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری کنند ولذا برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایشدهنده سود استفاده می کنند.
سهامداران تمایل دارند که جریان وجوه نقد آزاد به صورت سود سهام نقدی بین آنها توزیع شود، در حالیکه مدیران تمایل دارند تا این جریان وجوه نقد مازاد را در پروژه های جدید سرمایه گذاری کنند. ممکن است مدیران در این اندیشه به سر ببرند که پرداخت سود سهام به سهامداران، منافع تحت کنترل آنها را کاهش خواهد داد و در نتیجه موجب کاهش قدرت آنها خواهد شد.
تمایل مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصتهای رشد کم، به سرمایه گذاری در پروژه های اضافی (نهایی) یا حتی پروژه های دارای خالص ارزش فعلی منفی
می تواند از طریق ایجاد سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کند، مشکل نمایندگی را افزایش دهد. سرمایه گذاریهایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی کند سرانجام می تواند منجر به قیمت سهام پائینتر و تحریک سهامداران به بر کنار کردن هیأت مدیره و مدیران ارشد گردد.
همچنین مدیران به این دلیل که دارای انگیزه دریافت پاداش در عوض رشد واحد اقتصادی هستند، تمایل دارند تا جریان وجوه نقد آزاد خود را در پروژه های جدید سرمایه گذاری نمایند و رشد واحدهای اقتصادی قدرت مدیران را از طریق افزایش منابع تحت کنترل آنها افزایش میدهد. این قبیل پروژه ها و فعالیتها احتمالاً موجب خود خشنودی مدیران می شود و نیز ممکن است مزایای نقدی با سایر جوایز شخصی را برای مدیریت فراهم آورد و این وضعیت مشکلات نمایندگی را افزایش خواهد داد.
مشکل اصلی این است که چگونه به مدیران این انگیزه داده شود تا جریان وجوه نقد آزاد را در جهت بهینه و بیشینه نمودن ثروت سهامداران مصرف نمایند و از سرمایه گذاری آن در پروژه های بیهوده و تلف کردن آن در فعالیتهایی با بازده پائین جلوگیری شود. با این حال، با اینکه سهامداران خواستار افزایش ثروت و ارزش سهام خود هستند، مدیران ممکن است تمایلات شخصی خود را ترجیح داده و به فکر استفاده از مزایای جانبی باشد (وستفالن،2002،ص12). این رفتار در ادبیات تحقیق تحت عنوان ساختار امپراطوری یا مشکلات سرمایه گذاری افراطی (بیش از حد) شناخته می شود.
با توجه به مسائل توضیح داده شده و با توجه به اینکه مدیران واحدهای اقتصادی دارای فرصت رشد پائین و جریان وجوه نقد آزاد بالا تمایل به سرمایه گذاری در پروژه های اضافی (نهایی) و حتی پروژه های د
ارای خالص ارزش فعلی منفی، دارند و از اقلام تعهدی اختیاری افزاینده سود استفاده می کنند، پیش بینی شده است که سرمایه گذاران نسبت به مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد عکسالعمل نشان خواهند داد و این موضوع در قیمت سهام منعکس شده است (بازار کارا فرض شده است).
در این مفهوم پیش بینی شده است که مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد وابسته
ارزشی (مربوط ارزشی) بوده و طریقه حسابداری سودها و ارزش دفتری هر سهم مورد استفاده در تصمیم گیری های اقتصادی را تحت تأثیر قرار خواهد داد، لذا در این تحقیق به ارزیابی ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم و بررسی مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر آنها پرداخته شده است.