با این تصمیم كه اینترنت بطورجدی نیاز به ظرفیت و فضای آدرس دهی بالایی دارد گروه معماری اینترنت سه پیشنهاد اصلی در این زمینه ارائه نمود.
اولین پیشنهاد تحت عنوان TUBA بود، این پیشنهاد براساس سوئیچینگ IP بر روی CLNP بعنوان پروتكل لایه اینترنت بود، CLNP یک پروتكل OSI باشد كه دارای آدرس 20 هشت تایی می باشد و تمامی پروتكل های مسیریابی تعریف شده را پشتیبانی می كند، این پروتكل مورد قبول واقع نشد زیرا CLNP در آن زمان هم یک پروتكل قدیمی و غیرمؤثر محسوب می شد و حتی در بازار IPv4 هم بصورت یک پروتكلی كه بطور گسترده در بازار پروتكل های IP كاربرد داشته باشد مورد قبول نبود.
پیشنهاد دوم IPv7 نامیده می شد كه بعداً به TP/IX تغییر نام داد و سرانجام آن را CATNIP نامیدند، این پیشنهاد براساس این ایده پایه ریزی شده بود كه یک بسته اطلاعاتی یا packet با شکل مشترك تعریف شود كه با IP، CLNP و IPX سازگاری داشته باشد، این پیشنهاد به علت عدم رشد سریع آن مورد توجه و استقبال واقع نشد.
سومین و آخرین پیشنهاد كه موفق ترین آنها نیز بود با عنوان IP در IP زندگی خود را آغاز نمود، اساس این پیشنهاد این بود كه در آن برای اینترنت دولایه جداگانه تعریف م یكنند یكی بعنوان لایه زیرساخت و دیگری بعنوان لایه گسترش محلی.
در این پیشنهاد در واقع یک نوع بسته بندی آدرس IP صورت گرفته است كه مكانیزم خوبی برای انتقال IP ساده نیز می باشد، انتقال آدرس ها با این روش از IPv4 به راحتی انجام میگیرد این روش در واقع به افزایش فضای آدرس دهی IP از 32 بیتی به 64 بیتی و از بین بردن بعضی از مشخصه های منسوخ شده IPv4برای كاهش اندازه هدرهای پروتكل IP می باشد، SIP را با پیشنهادی كه به آن PIP می گفتند تركیب دادند و اثرات مسیریابی IPv4 را بهبود بخشیدند و پیشنهاد جدیدی را ارائه نمودند كه آن را SIPP نامیدند، با تغییرات به وجود آمده و با گسترش فضای آدرس IAB این پیشنهاد را پذیرفت و با اعمال تغییرات دیگری روی آن بعدها آن را IPv6 نامید، از اسم IPv5 استفاده نكردند چون قبلاً از آن در جای دیگر و برای پروتكل جاری دیگر استفاده شده بود.
پایان نامه کارشناسی ارشد مهندسی برق مخابرات: آشنایی با IPv6