دوشاخصی که در بازار سرمایه توسط بسیاری از فعالان بازار مورد استفاده قرار می گیرد،شامل شاخص قدرت نسبی[1]،میانگین متحرک همگرا واگرا)سه گانه)[2] می باشد. دلیل انتخاب مقایسه این دو شاخص هم استفاده زیاد آنها توسط فعالان بازار می باشد.یکی از اشکالاتی که به میانگین متحرک همگرا واگراگرفته می شود ،تاخیردر ارسال سیگنال برای خرید وفروش سهام است . زیرا در اکثر موارد زمانی سیگنال را ارسال می کند که قیمت سهم مقدار زیادی از روند افزایشی خود را طی کرده است برای رفع کردن این اشکال ،میانگین متحرک همگرا واگرادو گانه وسه گانه ابداع شد . که دراین تحقیق از میانگین همگرا واگرا سه گانه استفاده شده است.میانگین همگرا واگرا( سه گانه) به دلیل اینکه زودترازمیانگین همگراواگرا[3] ،ومیانگین همگراواگرا)دو گانه( [4]سیگنا ل خرید وفروش ارسال می کند،درسالهای اخیر مورد توجه سرمایه گذاران بازار سهام قرارگرفته است. این تحقیق درصدد آن است که بازده و ریسک این دو روش رادر گروه فلزات اساسی در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی ومقایسه قرار دهد تا به سرمایه گذاران وفعالان بازار در تصمیم گیریهای آتی کمک کند.
1بیان مسئله :
به طور کلی روش ها وفنون مختلفی در رابطه با سرمایه گذاری دربازارسهام وجود دارد که اگاهی از روش هایی که برای سرمایه گذاری امروزی موثرباشد، می تواندبه سرمایه گذاران کمک نماید تا به انچه که خواسته انها ست یعنی کسب حداکثر بازدهی به منظور افزایش ثروت دست یابند. در نتیجه باید روش هایی به کار گرفته شود که بتواند بیشترین بازدهی راداشته باشد.
در بسیاری از کتب مالی به سه دیدگاه کلی در خصوص تجزیه وتحلیل قیمت سهام اشاره شده است .که شامل روش بنیادین(فاندامنتال)[1] ،روش تکنیکال وروش تئوری مدرن پرتفولیو می شود.بسیاری از معامله گران معتقدندکه تلفیق نظرات بنیادی وتکنیکی در تصمیم گیری مکمل هم خواهند بودو زمینه های عمق بخشیدن به تصمیم گیری راایجاد می کند (مساح ، 1387، ص27،28)[2].
درروش بنیادی همان طور که ازنام روش میتوان حدس زد ،تحلیل گر تاثیر تمام عوامل راکه می تواند برقیمت یک سهم تاثیر گذار باشد،اعم ازمسایل سیاسی ،جغرافیای ،ترازنامه مالی شرکت ، دارایی های شرکت،سودچندین سال اخیر،وضعیت صنعت ،وضعیت رقبا ،قدرت مدیریت و…رابررسی کرده ودرنهایت ارزش ذاتی[3] سهم را محاسبه می کند.
مطالعات زیادی در بورس داخل کشوردر مورد بررسی کارایی بورس تهران انجام شده که نشان دادند که بازار سهام ایران از کارایی ضعیفی برخوردار است .واین باعث تفاوت قیمت سهام با قیمت ذاتی آن شده است.
در میان روش های مختلف تجزیه وتحلیل تکنیکی یکی از رویکرد های مهم در زمینه سرمایه گذاری دربازار سرمایه می باشد (سینایی وخان بابایی،1385،ص72)4.
تحلیل گران در روش تکنیکال با کنار گذاشتن تمام موارد بالا وپذیرش این فلسفه که تمام موارد فوق تاثیر خود را برقیمت می گذارند تنها به مطالعه روند قیمت می پردازد.
یکی ازشاخص های تحلیل تکنیکال ،شاخص قدرت نسبی است .که تحلیل گران تکنیکال از آن برای اندازه گیری سرعت تغییرات قیمت استفاده می کنند. شاخص قدرت نسبی با بهره گرفتن از قیمت های بسته شدن سهام شرایط اشباع خرید)خرید بیش از حد)[4] واشباع فروش(فروش بیش از حد)[5] وبه تبع آن زمان خرید وفروش را به سرمایه گذاران نشان دهد.
شاخص تکنیکال دیگری که در این پایان نامه مورد بررسی قرار می گیرد ،شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا(سه گانه) است.در میانگین های متحرک همگرا واگرانیز مانند شاخص قدرت نسبی از قیمت های پایانی سهام استفاده می کند واز تفاوت دو میانگین نمایی[6] با دوره بزرگتر وکوچکتر (معمولا 26و12روزه) ویک میانگین نمایی که معمولا 9روزه می باشد به عنوان خط سیگنال استفاده می کنند (لطفی ودرویش ،1385،ص 123)[7]. که دراین شاخص از برخورد خط تفاوت دو میانگین نمایی وخط سیگنال زمان خرید وفروش سهم مشخص می شود .اگر خط سیگنال ازپایین به بالا قطع کند،زمان خرید ،واگر خط سیگنال را از بالا به پایین قطع کند زمان فروش است.
شاید بتوان به عنوان یک تعریف کلی تحلیل تکنیکال را مطالعه رفتار های بازار با بهره گرفتن از نمودارها ،با هدف پیش بینی اینده روند قیمتها دانست .( جان مورفی ،کتاب تحلیل تکنیکی دربازارهای سرمایه)
درواقع یک تحلیل گر تکنیکی بابررسی روند قیمت یک سهم وتشخیص الگوهای تکرار شونده سعی در پیش بینی قیمت سهام دارد.
دراین پایان نامه با تمرکز بر روش تحلیل تکنیکال به مقایسه عملکرد دو شاخص تکنیکال پرداخته می شود. وبازده[8] وریسک[9] دوروش با هم مقایسه می شود.
4-1چارچوب نظری تحقیق :
اگربخواهیم تعریفی از روش تجزیه تحلیل تکنیکی ارائه کنیم میتوان گفت که این روش بکارگیری داده های خاصی از بازار به منظور تجزیه وتحلیل وضعیت کلی بازار سهام وسهام عادی بصورت جداگانه را شامل می شود.اغلب به این روش، روش تجزیه تحلیل بازار یا تجزیه وتحلیل داخلی نیز گفته می شود.برای اینکه در این روش از طریق ثبت داده های مربوط به سهام به بررسی عرضه وتقاضای سهام دربازار پرداخته می شود.
>خوش بینی یا بد بینی افراد موجود در بازار رانشان می دهد. روش تجزیه تحلیل تکنیکی[10] مبتنی برداده های منتشر شده ی بازار است.
داده های بازار شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار ،حجم [11](تعداد سهام معامله شده)، وشاخص های تکنیکی است .هدف تجزیه تحلیل تکنیکی استفاده از زمان است .بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه مدت در شاخص بازار سهام وسهام بصورت جداگانه می باشد. این پیش بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه وتحلیل داده های قیمتی وحجم مبادله سهام ،یا مطالعه شاخص های تکنیکی مبتنی است.
اساس اغلب ابزارهای تحلیل تکنیکی و قیمت گذاری اغلب کالا و خدمات ،ریشه در مفهوم عرضه وتقاضا دارد.نمودار های قیمت اوراق بهادار به ما دید بسیار خوبی از این نیروها را در عمل می دهد (چلیس و استون،2002 ،ص22)[12].
سه اصل که تحلیل تکنیکال بر آن پایه گذاری شده است عبا تند از :
1-همه عوامل اقتصادی مربوط به سهام ،در قیمتها ی بازار آنها مستتر بوده ودر این قیمتها منعکس شده اند.
2-قیمتها براساس روند های مشخص حرکت می کنند واین روندها ادامه می یابد.
3-بازار معمولا رفتارهای خود را تکرار می کنند (میرز، 2006 ،ص13) [13].
برپایه این عقیده که تاریخ تکرار می شود،کلیدی برای پیش بینی آینده است .در واقع آینده چیزی نیست جزتکرار گذشته (فراهانی فرد و قاسمیان ،1384، ص33)5.
دراین پایان نامه ریسک وبازده دوشاخص تکنیکی ،که شامل شاخص قدرت نسبی ومیانگین متحرک همگرا واگرا(سه گانه) با یکدیگر مقایسه شده است
5-1فرضیه های تحقیق :
فرضیه اصلی اول:
میانگین بازده سهام بااستفاده از شاخص قدرت نسبی درشرکتهای فلزات اساسی بورس اوراق بهاداربیشترازمیانگین متحرک همگرا واگرا(سه گانه) می باشد.
فرضیه فرعی اول :
میانگین بازده سهام با بهره گرفتن ازشاخص قدرت نسبی درشرکتهای فلزات اساسی دربورس اوراق بهادار در زمان رشد شاخص کل بورس بیشتر از میانگین متحرک همگراواگرا (سه گانه) می باشد.
فرضیه فرعی دوم :
میانگین بازده سهام استفاده از شاخص قدرت نسبی در شرکتهای فلزات اساسی دربورس اوراق بهادار در زمان کاهش شاخص کل بورس بیشتر از میانگین متحرک همگراواگرا(سه گانه) می باشد.
فرضیه فرعی سوم :
میانگین بازده سهام بااستفاده ازشاخص قدرت نسبی درشرکتهای فلزات اساسی بورس اوراق بهادار درزمان رشد شاخص کل بورس بیشترازمیانگین بازده شاخص قدرت نسبی در زمان کاهش شاخص کل بورس اوراق بهادار می باشد.
فرضیه چهارم:
میانگین بازده سهام با بهره گرفتن از میانگین همگرا واگرا (سه گانه)در شرکتهای فلزات اساسی بورس اوراق بهادار در زمان رشد شاخص کل بورس بیشتر از میانگین بازده میانگین همگراواگرا (سه گانه) درزمان کاهش شاخص کل بورس اوراق بهادار می باشد.
فرضیه اصلی دوم:
میانگین ریسک سهام بااستفاده از شاخص قدرت نسبی درشرکتهای فلزات اساسی بورس اوراق بهاداربیشترازمیانگین متحرک همگراواگرا(سه گانه) می باشد.
فرضیه فرعی اول:
میانگین ریسک سهام استفاده از شاخص قدرت نسبی درشرکتهای فلزات اساسی بورس اوراق بهاداردر زمان رشد شاخص کل بورس بیشتراز میانگین متحرک همگراواگرا(سه گانه) می باشد.
فرضیه فرعی دوم :
میانگین ریسک سهام با بهره گرفتن از شاخص قدرت نسبی درشرکتهای فلزات اساسی بورس اوراق بهاداردر زمان کاهش شاخص کل بورس بیشترراز میانگین متحرک همگراواگرا( سه گانه) می باشد.