در سال های اخیر گرایش شدیدی به استفاده از تئوریهای رفتاری در تحقیقات حسابداری بوجود آمده است . بدون شک چنین مطالعاتی باعث غنای رشته حسابداری شده و آن را از یک رشته خشک و کاملاً فنی (تکنیکی) خارج می سازد . این امر انجام تحقیقات گسترده در زمینه های مختلف ، از بررسی عوامل روانشناختی که بر تهیه گزارشات مالی اثر می گذارند تا توجه به نقش سیاسی – اجتماعی حسابداری در سازمان ها و جوامع را موجب شده است . به گونه ای که تاکنون مطالعات جالبی در عرصه حسابداری و عوامل محیطی تاثیر گذار بر آن در جهان صورت گرفته است که همگی موید تقابل و تعامل حسابداری و محیط بر یکدیگرند (هافستد ، 1987،54)[1].
نتایج این تحقیقات نشان می دهد که توسعه و تکامل حسابداری تحت تاثیر عوامل محیطی مختلفی قرار دارد که یکی از مهمترین این عوامل “فرهنگ ” می باشد . تحقیق حاضر در واقع تلاشی است در جهت بررسی رابطه بین مولفه های فرهنگی (فاصله قدرت ، فردگرایی ) و اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان و همچنین تاثیر عواملی از قبیل نوع مالکیت (دولتی یا خصوصی بودن) در مورد این رابطه مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد .در ادامه ی این فصل مطالبی در ارتباط با بیان مسئله ، سوالات و اهداف تحقیق ، مدل مفهومی تحقیق ، فرضیات ، قلمرو ، تعریف واژه ها و اصطلاحات و محدودیت های تحقیق ارائه می گردد .
2-1 تاریخچه مطالعاتی
تاكنون مطابقات تطبیقی جالبی در عرصه حسابداری وعوامل محیطی تأثیرگذار بر آن در جهان صورت گرفته است كه همگی آنها مؤید تقابل وتعامل حسابداری ومحیط بر یكدیگرند (همان منبع،87)2.نتایج این تحقیقات نشان می دهد كه توسعه وتكامل حسابداری تحت تأثیر عوامل محیطی مختلفی قراردارد. كه یكی از مهمترین این عوامل فرهنگ است. تحقیقات انجام شده توسط آرین وروبورگ كمك بسیار زیادی به محققان كرد. نتایج پژوهش آنها نشان داد كه چهار عامل محافظه كاری، پنهان كاری، بی اعتمادی وجبر گرایی بر عملكرد حسابداری تأثیر می گذارند (عبدلی و رویایی ، 1388،47 )[2].
گری (1988) با الهام از تحقیقات این دو وبا بهره گرفتن از نتایج تحقیقات هافستده مدلی را ارائه داد كه نحوه ارتباط بین ارزشهای فرهنگی وحسابداری را به خوبی مشخص می كرد. تحقیقات زیادی به كمك مدل گری در حوزه های حسابداری مدیریت، حسابداری مالی واستانداردهای حسابداری وبررسی تأثیر فرهنگ بر عملكرد حسابداری تاكنون صورت پذیرفته است. تحقیقات اوریول وهمكاران[3] (1996) در اسپانیا وسو دورن وفا گارتی[4] (1992-1981) در اندونزی از آن جمله اند ( همان منبع،48)3.
هافستد در تحقیق خود در سال 1980 بین كاركنان شركت IBM در 50 کشور وبه تعداد 111470000نفر به تحلیل واستدلال تفاوت فرهنگ بین كشورها در 4 عنصر پرداخت كه عبارت بودند از: فردگرایی، فاصله قدرت، گریز از ابهام ومردگرایی. كشور ایران در تحقیق هافستده از حیث فاصله قدرت رتبه29 واز حیث مردگرایی رتبه 43 واز حیث اجتناب از ابهام رتبه 59 واز حیث فردگرایی رتبه 41 را داشت( همان منبع،48)4.
آرپان و ردبو (1985) در مطالعات خود به بررسی رابطه مجموعه معینی از ارزشهای اجتماعی با رویه های حسابداری پرداختند. آنان ارزشهای اجتماعی محافظه كاری، پنهان كاری، نگرش نسبت به تجارت ونگرش نسبت به حرفه حسابداری را مشخص كردند اما تحلیل سیستماتیكی از روابط بین آنها ورویه های حسابداری ارائه ننمودند( همان منبع،49)5.
گری (1988) با بسط الگوی فرهنگ وارزشهای اجتماعی مطرح شده توسط هافستده برای خرده فرهنگ حسابداری چهار ارزش تعریف كرد. از دیدگاه او چهار ارزش حسابداری عبارتند از: حرفه گرایی در مقابل كنترل دولتی- یكنواختی در مقابل انعطاف پذیری- محافظه كاری در مقابل خوش بینی- پنهان كاری در مقابل آشكار سازی. به اعتقادگری هر چه رتبه كشورها در اجتناب از عدم اطمینان وفاصله قدرت بالا و در فردگرایی ومردگرایی پایین باشد به احتمال زیاد رتبه آنها در محافظه كاری بالا وبرعكس حالات فوق رتبه آنها در پنهان كاری بالا خواهد بود (همان منبع،49)6.