تاریخچه ازدواج سفید
این نوع ازدواج پس از یک فرایند نسبتا بلند مدت به عنوان یکی از سبکهای زندگی در برخی کشورهای غربی پذیرفته شده است. پیش از سال 1970 زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده آمریکا غیر قانونی بود و در دهه 70 در آمریکا جنبش (آزادی زن) بهوجود آمد که هدف آن تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه آمریکا و برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای آنان بود اما آنچه از دل این جنبش بهوجود آمد انقلاب جنسیای بود که نتیجه آن رواج رفتارهای نا بهنجار و بی بند و بار بود. در این انقلاب کلیه هنجارهای جنسی نابود شدند و یک نوع آنارشیسم و هرجومرج بهوجود آمد و پس از آن شاهد آزادی در روابط جنسی از هرنوع بود از همجنس گرایی تا روابط خارج از خانواده. از سال 1960 تا 2000 تعداد زوجهای ازدواج نکردهای که با یکدیگر زندگی میکردند 10 برابر شد. فرانسه از پیشتازان و با سابقه ترین کشورها در قبول و به رسمیت شناختن (همباشی سیاه ) است و از آن به ازدواج قانونی بدون روابط جنسی یاد میشود. شاید بتوان علت گسترش این سبک زندگی در کشورهای آمریکایی و اروپایی را سختگیریهایی دانست که دین مسیحیت و یهودیت در زمینه طلاق و مسائل قانونی آن دارد که به عنوان مثال با طلاق باید نصف اموال بین زوج تقسیم شود و اجازه طلاق به راحتی به افراد داده نمیشود. البته در کشورهای اروپایی قوانینی را برای این نوع همزیستی در نظر میگیرند تا به نوعی به رسمیت شناخته شود تا اگر زوجین سالها با هم زندگی کردند در هنگام جدایی بتوانند حق و حقوقی را مطالبه کنند تا در این صورت راه بیتعهدی بسته شود. در ایران از سال 1391 مرتضی طلایی، رئیس وقت کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر تهران از شکل گیری خانههایی در شمال شهر تهران خبر داد که در آن ها دختران و پسران بدون ازدواج رسمی با یکدیگر زندگی میکنند و شاید بتوان گفت که این مدل همزیستی احتمال دارد قبلا هم وجود داشته اما کسی از آن اطلاعی نداشته است. در اواسط سال 1393 این پدیده در رسانهها سرو صدای زیادی به پا کرد و بسیاری از کارشناسان را مجاب کرده است که بحران پنهانی در مسائل جنسی وجود دارد. این ریشههای گرایش به ازدواج سفید شکلی از زندگی در فرهنگ غرب است که با فرهنگ، شرع، قانون در جامعه ماهماهنگی ندارد و نوعی همزیستی با نامحرم است که بنیان زندگی خانوادگی را از بین برده و فقط تامین نیازهای جنسی را به خصوص برای مردان در پی دارد و هر چندکه این نوع ازدواج در کشور ما آنقدر شایع نشده است اما به هر جهت نوعی زندگی بیگانه است که در فرهنگ و تمدن اسلامیچارچوبهای شرعی، عرفی و قانونی را زیر پا گذاشته و زنان جامعه ما اصلیترین قربانیان و بازندگان آن خواهند بود(آزاد ارمکی:1391، 49).