شخصیت اقتذار طلب یا نوع F
در نخستین دهه های بعد ار 1940 گروهی از روان شناسان اجتماعی به سرپرستی آدورنو در آمریکا کوشش خود را به مطالعه شخصیت شخصیت طلب یا نوع F اختصاص دادند. هدف این گروه شناخت شخصیت هایی بود که گرایش های فاشیستی و ضد یهودی داشتند و طرفدار تبعیض نژادی بودند این گروه برای سنجش اقتدار طلبی مقیاسی تهیه کردند که به مقیاس F معروف شد.بر طبق این محققان کسانی که در این مقیاس یا پرسشنامه،نمره بالایی کسب می کنند،گرایش به اقتدار طلبی دارند.برخی از ویژگی های اقتدار طلب به وسیله این محققان مشخص شده است،عبارت اند از:تحجرفکری،عدم گذشت در برابر خطای دیگران،دارای تمایلات تبعیض نژادی ،شدیدا خود محور،تعلق نسبت به منابع قدرت اما زورگو به زیردست،طرفدارمجازاتهای سخت و خشن،پیشداوری نسبت به گروه های دیگربه ویژه اقلیت ها افرادی که در گروه های نظیر “کولکوکس کلان” یعنی جز شخصیت های اقتدار طلب اند.
تعاریف برون گرایی و درونگرایی:
- تعریف برونگرایی:نگرش روان که با گرایش به سمت دنیای بیرون و دیگران مشخص می شود برونگرایی نامیده می شود.
- تعریف درونگرایی:نگرش روان که با گرایش به سمت افکار و احساسهای خود شخص مشخص می شود.درونگرایی نامیده می شود.
نگرشها: ( برونگرایی،درونگرایی)
خیلی از ادراک های هوشیار و واکنشهای به محیط توسط نگرشهای ذهنی متضاد برونگرایی و درونگرایی تعیین می شوند.یونگ معتقد بود که انرژی روانی می تواند به بیرون به سمت دنیای خارج یا به درون به سمت خود هدایت شود.برونگرایان به افراد معاشرتی و از لحاظ اجتماعی جسور هستند و به سمت دیگران و دنیای بیرون گرایش دارند.درون گرایان کناره گیر و اغلب خجالتی بوده و گرایش دارند که برخود،افکار و احساساتشان تمرکز داشته باشند.
به عقیده یونگ همه افراد قابلیت هردو گرایش را دارند ولی فقط یکی در شخصیت،مسلط می شود.نگرش مسلط رفتار و هوشیاری فرذ را هدایت می کند.
با این حال نگرش غیر مسلط با نفوذ می ماند و بخشی از ناهشیار شخص می شود.جایی که می تواند بر رفتار تاثیر بگذارد برای مثال امکان دارد یک فرد درونگرا در شرایط خاصی ویژگی های برونگرایی را نشان دهد.دوست داشته باشد معاشرتی تر باشد یا جذب یک فرد برونگرا شود.
کارکرد های روان شناختی
همانگونه که یونگ تاکید می کند که انواع مختلف برونگرا و درونگرا وجود دارد،تفاوتهای دیگری را نیز بین افراد بر اساس آنچه که او کارکردهای روانشناختی نامید مطرح کرد.این کارکردها به روش های متفاوت و متضاد درک کردن دنیای بیرونی عملی و دنیای درونی ذهنی ما اشاره دارد.
یونگ چهار کارکرد را مطرح کرد که عبارتند از:1- حس کردن 2- شهود 3- تفکر 4- احساس