می شود . بخصوص افراد پیرو طرز زندگی آنان اكثراً مسائل روانی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی پیش می آوردند .
دوران پیری از نظر بهداشت روانی بسیار حائز اهمیت است و از نظر پیشگیری باید بخاطر داشت كه معمول ترین بیماری های روانی در افراد پیر عبارتند از : پسیكوزهای پیری ، اختلالات روانی ناشی از اختلالات عروقی ، كمبود اكسیژن و از بین رفتن فعالیت های عادی در مغز كه با كم شدن روابط اجتماعی ، از دست دادن مسئولیت ، تربیت دختران و پسران ، ازدواج وجدان شدن آنها ، بازنشسته شدن و از دست دادن نزدیكان و اطرافیان توأم می گردد .
همچنین بروز بعضی از اختلالات روانی ، رفتاری ، شخصیتی ، حافظه و عدم قدرت زندگی به تنهایی ، احتیاج به حمایت دیگران و نظایر آن باعث شده است كه پیران را جزء بیماران روانی قلمداد و آنان را در بیمارستان روانی بستری نمایند .
با وجودی كه به عقیده بعضی ، مشكلات افراد مسن در نتیجه از بین رفتن اعمال طبیعی و عادی نسج و مغز است . ولی از دست دادن اعتماد به نفس ، ارتباط اجتماعی، مشكلات شغلی و حتی افراد خانواده یا فامیل مهمترین عامل هستند . شخص مسن اكثراً متوجه درون خود می شود و افسرده می گردد ، و دچار هذیان درباره كار دستگاه های گوارش می گردد .
احساس تنهایی می كند ، علاقه و خبرگی خود را كم كم از دست می دهد و در یک دایره معیوب قرار می گیرد ، كه همان عوارض پیری است . خودكشی در پیران اكثراً گول زننده و با روش های خطرناك انجام می گیرد . در 80 درصد موارد ، بعلت افسردگی و در بقیه موارد بعلت ابتلاء به بیماری های غیر قابل علاج ، مسئله اقتصادی، تنهایی و غیره می باشد .
انسان در هر مقطع زمانی تابع گذشته ، حال ، و آینده است و تحت تاثیر متغیرهای دورنی و دنیای خارجی خود قرار دارد . بطوری كه پژوهش های متعدد اخیر، در مورد بیماری های شایع افسردگی نشان داده شده است ، كه ارتباط و پیوستگی نزدیكی بین وقوع بیماری روانی و استرس های زندگی وجود داشته و
متخصصان بالینی از دیرباز به رابطه مشكلات و حوادث یا ابتلاء به بیماری افسردگی پی برده اند .
پیشگیری از بروز این عارضه ، كه تمام فعالیت های روزمره و افكار و اعمال فرد رابه مخاطره انداخته و مقدار قابل ملاحظه ای از نیروهای انسانی برای مدتی نامعلوم از كارایی باز می دارد ، مستلزم درك و شناخت صحیح ، از مسئله مورد نظر و آگاهی از علل و عوامل مورد نظر و آگاهی از علل و عوامل ایجاد كننده آن می باشد در این تحقیق سعی شده ، شمه ای از مطالب مربوط به این بیماری ، مطرح و سپس به وجود یا عدم وجود رابطه افسردگی در شاغلین و بازنشستگان پرداخته شود .
پیشگیری :
موثر ترین پیشگیری شاید این باشد كه ، تغییراتی در سبك و روش زندگی و نگرش اجتماع ایجاد شود . فرد مسن فردی است قابل احترام ، و بایستی شغل مناسب و درخور استعداد داشته تا احساس كند كه هنوز فردی مفید برای جامعه است .
استفاده از گردش های تفریحی ، دیدن موزه ها ، مساجد ، كلیسا ، پاركها ، شركت در مسئولیت های خانوادگی مانند نگهداری و سرپرستی و حتی بازی با بعضی از حیوانات اهلی مانند : سگ ، گربه ، پرندگان ، دخالت دادن در كارهای دسته جمعی مانند : نظافت ، حمام كردن ، جمع و منظم كردن تخت خواب و اطلاق از جمله كارهایی است كه باعث پیدایش اعتماد به نفس و اجتماعی شدن مجدد می شود . مسئولیت های فوق ، باعث یادآوری خاطرات و تجربیات دوران فعالیت فرد در مراحل قبلی زندگی شده كه خود یک نوع روش درمانی است .
سالخوردگان سالم ترین مدیر ، راهنما ، مشاور و از بهترین متفكرین دنیا هستند . و می توان گفت : دنیا با تفكر سالمندان و حركت جوانان اداره می شود . و به افراد جوان ، بایستی آموزش داد كه با افراد پیر ، چه روشی داشته باشند و چگونه از تجربیات آنها استفاده كنند و همچنین آموخت ، كه روزی آنها نیز پیر خواهند
شد .
افراد باید در همان جوانی ، به یادگیری حرفه ای مخصوص و مورد علاقه بپردازند ، تا پشتوانه ای برای زندگی آینده بشود ، و با جرات تمام وارد مرحله طبیعی زندگی كه پیری است بشوند .
فعالیت های موقتی و متناسب ، دادن حقوق بازنشستگی مكفی و كمك به سایر افراد خانواده و به كار گماردن او به طور نیمه وقت و یا چند روز در هفته در سازمانها یا موسسات بعنوان مشاوره می تواند ، تضمینی باشد برای آینده نگری بهتر و پیشگیری از عوارض وخیم دوران پیری . (میلانی فر ، بهروز ، س 1375)
كتلر[1] می گوید : كافی است كلمه «بازنشسته» را به دنبال یک شغل اضافه كنیم مثلاً (لوله كش بازنشسته) تا بلافاصله ، اعتبار شغل یاد شده پایین بیاید ».(گنجی، حمزه، س 1371 ، ص 71 )
در گذشته ، بازنشستگی معرف یک استراحت استحقاقی بود ، در حالیكه امروزه می تواند به فرضی برای آغاز یا ادامه شغل دوم تبدیل شود .
زندگی فعال قبل از 20 سالگی آغاز می شود و در 60 یا 65 سالگی پایان
می پذیرد . در طبقاتی كه از نظر اجتماعی ، اقتصادی ممتازند سالهایی كه در دانشگاه سیری می شود می تواند ورود به زندگی فعال به عقب بیندازد ،در حالیكه در طبقات كم بضاعت ، كار می تواند ورود به زندگی فعال را به جلو بیندازد .
بعضی اشخاص ، بیكاری را با عدم اشتغال به كار تولیدی را گناه می دانند و به هر قیمتی باید از آن دور شوند . برای افراد مسن مهم است ، كه احساس كنند كه دیگران هنوز به وجود آنان محتاجند وقادرند كه به فعالیت روزانه خود ، البته در حد امكان ادامه دهند . اگر آنها تا این درجه احساس اهمیت و ایمنی نمایند ، به احتمال زیاد به امراض روانی و جمعی كمتر مبتلا می شوند ، كه در سنین آنها شایع است . دختران و پسران افراد مسن باید ، به اولیای خود را كاملاً طرد می كنند و نه اینكه خیلی بی اندازه به آنها توجه كنند ، افراد اگر طرد شوند احساس نا امنی و اضطراب و حقارت خواهند كرد و اگر بالعكس از آنها حمایت زیاد شود ، احساس اتكاء و عدم اعتماد به نفس و استقلال در وجودشان شدید می شود .
بعضی ها فكر می كنند ، كه رفتار طبیعی و عادی افراد مسن ، مانند بی اعتنایی به لباس و غذا و خودخواهی و كم حوصلگی و متكی بودن به گذشته ، رفتارهای غیر عادی است . در صورتیكه این گونه رفتارها ، اغلب در اثر عدم توجه اطرافیان بوجود می آید . ولی گاه دلایل جسمانی دیگری كه ماهیت روانی دارد نیز موجود است و اطرافیان باید به این موضوع توجه داشته باشند .
اگر به افراد مسن اجازه فعالیت داده نشود ، به اجبار به مقدار زیادی در عالم رویا و خاطرات گذشته غوطه ور می شوند .
در این زمینه گلاتون[2] چنین می گوید :
اگر زندگی روزانه افراد مسن با فعالیت های مفید اشغال نشود ، سلامت جسمانی و روانی آنان آسیب خواهد دید . یک سوم از بیماران بستری در
بیمارستان های روانی اشخاص هستند ، كه چهل و پنج سال بیشتر ندارند و اگر پیران اجتماع ما زندگی بی ثمر و بیهوده را گذرانده دائماً در تخیلات گذشته غوطه ور باشند به احتمال قوی تعدادشان در بیمارستان های روانی روبه افزایش خواهد گذاشت . (شاملو ، سعید ، س 1372 )
واكنش شخص به بازنشستگی و روش مواجه شدن وی با آن ، اثر مهمی روی سلامت روانی او دارد . در صورتیكه فرد احساس كند كه كار او تمام شده است و او دیگر قادر به انجام فعالیت مفید نیست ، در این صورت زمینه را برای كج خلقی ،
بی تفاوتی و افسردگی دیده می شود .
اگر او احساس كند كه فردی زائد یا بی خاصیت است ، احساس عدم كفایت و و حقارت در او بیشتر می شود .
واكنش به بازنشستگی با اشكال فوق ، موجب عدم كفایت و عدم سازگاری می شود .
بنابراین شخص باید به منظور استفاده از نیروی علاقة خود احساس اعتماد و رضایت خاطر را از كار خود ، به فعالیت ها و به كار و سرگرمی هایی ادامه دهد . او باید علاقه مندیهای خود را حفظ كرده آنها را گسترش دهد . نقش فعالی را در مسائل و حوادث جاری اتخاذ نماید و در بحث با دوستان ، نظرات خود را درباره آنها بیان كند . او باید علاقه بیشتر نسبت به دیگران سعی كند به هر گونه تمایل برای افزایش خودبینی مقابله كند . (لینفوردیس 1367-ص120)
تقریباً ، هر شخص در طول زندگی ، احساس افسردگی می كند . اكثراما گاه وقت ها احساس غم و رخوت می كنیم و به فعالیت های لذت بخش ، علاقه ای نشان نمی دهیم .
افسردگی پاسخ طبیعی ، آدمی به فشارهای زندگی است . فشار روانی بطور ساده یک مكانیزم روانی است ، كه عكس العمل های تحریكی و عاطفی را در برابر عوامل تهدید كننده و نامطبوع در كل موقعیت زندگی در بر می گیرد . شخص افسرده ، در احساس بی كفایتی و بر ارزشی غوطه ور می شود و ممكن است به فكر خودش بیافتد.
افسردگی در میان افراد سالخورده جدی و فراگیری است . افزایش طول عمر اشخاص نیز بر اهمیت آن می افزاید ، نشانه هایی همچون كم حوصلگی ، كاهش عزت نفس ، بی علاقگی به فعالیت های اذت بخش و كم شدن اشتها ، لزوماً بخش طبیعی زندگی سالمندان نیست . كاهش حدود یک دوم عاطفه و سایر اختلالات ذهنی در اشخاص 60 سال به بالا در صورت درمان متناسب برطرف می شود . افسردگی بر روی كل ارگانیزم اثر می گذارد و تمام حوزه های زندگی فرد را تحت تاثیر
قرار می دهد . این اثر در احساسات نیرو ، كشش ، شخصیت و علایق فرد نمایان
می شود .
در بیماران افسرده ، اعمال بیولوژیكی دچار ضعف و فتور می شوند و با سیر و پیشرفت بیماری بوجود می آورند .
از نظر نشانه شناسی این افراد ، دچار ضعف خلق و اندوه بوده و در صورت تداوم ، علائم دیگر بیماری را بوجود می آورد . (دنالگوئیلسوم ص31)
2-موضوع تحقیق :
با توجه به مطالب گفته شده ، ما با این سوال روبرو می شویم كه آیا میزان افسردگی در افراد بازنشسته تبیشتر از افراد شاغل است ؟
3-فایده ، هدف و اهمیت تحقیق :
تقریباً هر شخص در طول زندگی احساس افسردگی می كند ، اكثر ما گاهی وقت ها احساس رخوت می كنیم و به فعالیت های لذت بخش علاقه ای نشان
نمی دهیم .
افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است . فشار روانی بطور ساده یک مكانیزم روانی است كه عمس العمل تحریكی و عاطفی را در بر می گیرد . در استعداد مكانیزم روانی تامین معاش نمایان می گردد . میانسالان ممكن است احساس كنند كه وامانده می شوند و بازنشسته و كهنسال می داند كه چنین شده است . شیوع افسردگی با پیش رفتن سالیان افزایش می یابد و از علت های بیرونی به علت های درونی روی می آورد . در این مرحله حساس زندگی افسردگی اجتناب نا پذیر نیست . اما تجربه بالینی نشان می دهد كه آنهایی ، كه در كودكی در معرض احساس اولیه فقدان قرار گرفته اند و یا در آن مرحله نیازهایشان تا اندازه ای برآورده نشده است كسانی كه در مرحله های بعدی زندگی زمان دگرگونی بیرونی یا درونی فشار را برآن هموار می سازد ، احتمال بیشتری برای افسردگی دارند . این روند آزمودن فقدان اولیه است و دوباره میدان دادن به افسردگی اولیه است . (راس میچل ، س 1368 ص65)
واكنش شخص به بازنشستگی و روش مواجه وی با آن ، اثر مهمی روی سلامت روانی دارد . در صورتیكه فرد احساس می كند ، كه كار او تمام شدهاست و او دیگر قادر به انجام و فعالیت مفید نیست در این صورت زمینه برای كج خلقی ، بی تفاوتی ، افسردگی دیده می شود . بنابراین موضوع از این جهت حائز اهمیت است كه ما میزان افسردگی در مردان بازنشسته ، را با میزان افسردگی در مردان شاغل ، را در این تحقیق بررسی می كنیم .
4-فرضیه تحقیق :
میزان افسردگی افرادی كه بازنشسته هستند ، بیشتر از افرادی است كه شاغل هستند
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)