“
رویکردآدلری
آدلرعنوان روانشناسی فردی رابرای رویکردخود برگزید، زیرا بربی نظیر بودن هر فرد تأکید دارد. شیوه یک فرد بیگانه، خلاق و وابسته به تفسیرهای ذهنی است که از زندگی دارد. پیروان آدلر معتقدند که هر فردی نیاز های دارد که متعلق به اوست و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر اساس این میل شخصی کودک خانواده اش را مورد آزمایش قرار میدهد تا در مورد هماهنگی با خانواده تصمیم بگیرد. کودک خردسال اعمال و نگرش های اعضای خانواده را در مقابل خودش و افراد دیگر مشاهده میکند و در مورد چگونگی کسب عشق، احترام، قوانین حاکم برارتباطات وزندگی قضاوت میکند در سن ۶ یا ۷ سالگی بر اساس این قضاوت ها سبک زندگی واهداف ویژه ای برای زندگی میسازد. این سبک زندگی، جهت گیری کلی شخص در زندگی است وازاین طریق کودک کسب اهمیت و تعلق پذیری را به دست می آورد. در بازی درمانی آدلری، این وظیفه درمانگر است که سبک زندگی کودک و منطق خصوصی اورا کشف کند وبادرک چهار چوب روانشناختی کودک به او کمک کند تا با آگاهی بتواند انتخاب کند که چه قسمتی از سبک زندگی شان مفید بوده وچه قسمتی بهتر است تغییر یابد. کودک بعد از اصلاح ادراک خود، دیگران و دنیا، میتواند راه های جدیدکسب اهمیت وتعامل با دیگران رایاد بگیرد. بسیاری از کودکان مراجعه کننده برای بازی درمانی، علاقه اجتماعی محدود داشته و آن ها بیشتر با خودشان ارتباط دارند ممکن است علاقه مندی یامهرت های لازم را برای ارتباط با دیگران نداشته باشند این کودکان یادنگرفته اندکه چطور دلبستگی های مثبت را نسبت به والدینشان و دیگر اعضا خانواده، معلمین و سایر کودکان شکل بدهند (محمد اسماعیل، ۱۳۸۲).
رویکرد ارتباطی
در رویکرد ارتباطی، اعتقاد براین است که نحو رفتار درمانگر، گرایش طبیعی به کمال را افزایش میدهد. در این روش در مانگر کودک را همان گونه که است می پذیرد و به او اجازه میدهد ابتکار عمل را به دست بگیرد درمانگر سعی در تغییر یا مداخله در بازی کودک ندارد و تنها با ایجاد محیطی امن و سهل گیر به کودک اجازه میدهد که خودش را ابراز کند تا خود شناسی کودک افزایش یابد (تاد و همکاران، ۱۳۷۹). هنگامی که که کودک توانست احساس های خود را تشخیص دهد، بیان کند و بپذیرد، آنگاه کودک بهتر میتواند احساس های خود را هماهنگ کند و معنای آن ها را دریابد. بنابرین یکی از هدف های اصلی درمان ارتباطی، دستیابی به خودآگاهی و خودفرمانی از سوی کودک است (هیوز، ۱۹۴۷، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
رویکرد ساختارمند
این نوع بازی درمانی، باعث صرفه جویی در وقت می شود. زیرا از فعالیت های که خاصیت درمانی ندارند جلوگیری می شود، درمانگر تنها فرم های مشخص بازی استفاده میکند. درمانگر در بازی نمایش یک اتفاق، موقعیت یا تصادفی را دوباره ایجاد میکند. در این شیوه درمانی، بیمار تشویق میگردد که آنچه را اتفاق افتاده نشان دهد، نه اینکه در مورد آن صحبت کند. منابع اطلاعاتی در این شیوه ابتدا پیشینه فرد و سپس بازی آزا دکودک وتغییرات به وجود آمده در کودک بر اساس بازی ساخت دار قبلی وگزارش مادر در مورد رفتار کودک بعداز درمان. سه متغیری که درما نگر برای معرفی بازی ساخت دار باید به آن ها توجه کند عبارتند از:
۱-ظرفیت منسجم کودک در رو برو شدن با عواطف واحساسات خارجی از قبیل اضطراب، خشم، تشنجات گوناگون. هرچه ظرفیت کودک منسجم تر باشد به درمانگر آزادی عمل بیشتری در استفاده از بازی ساخت دار میدهند.
۲-طیبعت کودک، بازی است. بعضی از بازی ها مانند بازی های رقابتی بین فرزندان کمتر تهدید کننده هستند، در حالی که بازی تفاوتی بین دختر و پسرتهدید برانگیز میباشند.
۳- سومین متغیری که باید ارزیابی گردد ظرفیت اطرافیان بیماراست که به طور واقع بینانه قادر به درک تغییر رفتار بیمار پس از درمان باشند (لندرث، گاری، ۱۳۷۴).
در این رویکرد تأکید بر موارد زیر است:
۱-تأکید بر درمان های کوتاه مدت تر
۲-تأکید برواقعیت های موجود به جای مکانیزم های ناهشیاری که در گذشته ریشه دارند.
۳-خودداری در استفاده بیش از اندازه از تفسیر های نمادین
۴-تأکید براهمیت ارتباط بین درمانگر و کودک
۵-گرایش روز افزون به استفاده از هنرهای بیانی از جمله موسیقی، ادبیات، تئاتر و… (هیوگز، ۱۹۴۷، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴).
انواع بازی در بازی درمانی
۱-بازی های تقلیدی:
الف)بازی های نمایشی (مهمترین نوع بازی های درمانی).
ب)عروسک بازی
۲-بازی های نشانه ای (سمبولیک)
۳-بازی های تخیلی:
الف)مکعب سازی[۱۱۰]
ب)نقاشی انگشتی[۱۱۱](قاضی، ۱۳۶۸).
روش های بازی درمانی
-روش غیر مستقیم: مشاورکودک را تشویق به بازی میکند وباتفسیر اعمال وحرکات کودک در صدد کمک به تغییررفتار کودک است.
-روش مستقیم: مسئولیت اداره جلسه به عهده مشاور میباشد، ازکودک می خواهدتا مشکلاتش رااز طریق بازی با وسایل بیان کند، پس از شناخت مشکل راه حل های مناسب را ارائه میدهد.
-روش انتخابی: پس از آنکه کودک بازی با وسایل را شروع کرد، مشاور به دقت اعمال و گفتار کودک را تحت نظر می گیردودر برخی موارد به بازی کودک جهت میدهد (قزوینی نژاد۱۳۸۵).
ب)پیشینه پژوهش:
پزوهش های انجام شده در خارج از کشور
کادوسان[۱۱۲](۱۹۹۷) توانست در پژوهشی اثر بازی درمانی فردی رادر بهبود رفتارهای بیش فعالی وتنظیم رفتارهای هیجانی در یک کودک بیش فعال راتایید کند. نل[۱۱۳] (۱۹۹۹) طی پژوهشی تاثیر بازی درمانی رفتاری-شناختی را همراه با تکنیک های همدلی، مواجهه، تفسیر، در گروهی از کودکان مطالعه کرد که در این بین، کودکان مبتلا به اختلال سلوک گروهی مجزا بودن و نتایج حاکی از کاهش معنادارپر خاشگری این گروه در مقایسه با گروه کنترل ودیگر گروها بود.
کونبرگ و کازان [۱۱۴](۱۹۹۹) در پژوهش اثربازی درمانی گروهی براختلال سلوک در دانش آموزان دبستانی دارای مسائل ومشکلات اجتماعی را بررسی کردند. نتایج نشان داد که بازی درمانی گروهی تا حدود زیادی مشکلات اجتماعی این گروه از کودکان را کاهش میدهد. درپژوهشی که توسط مک گیو[۱۱۵] (۲۰۰۰) با عنوان بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش مشکلات رفتاری، افزایش سازگاری عاطفی، بهبود مفهوم وافزایش خود کنترلی در شمال تگزاس با نمونه ای ۳۰ نفری بر روی کودکان پیش دبستانی انجام شدنتایج پژوهش حاکی از آن بود که تمایلات مثبت در رفتار کودکان ایجاد شد. درپژوهش دایک وویدس [۱۱۶](۲۰۰۱) بااستفاده از بازی درمانی بر روی مشکلات کودکان پیش دبستانی به منظور بهبود مشکلات هیجانی آن ها به کار گرفته شد، نتایج حاکی از کاهش قابل ملاحظه مشکلات هیجانی بود. در پژوهش ادواردز[۱۱۷] (۲۰۰۲) بریافته های تجربی ازمداخله های درمانی مشاورهای نظیر آموزش فنون مدیریت رفتاری به والدین، تسهیل دوستی وارتباط باهمسالان وپرداختن به ورزش وبازی ومدیریت دارویی راتایید می کندوبازی درمانی رادربهبود مشکلات رفتاری برونی سازی شده نظیر مبارزه کردن و مشکلات رفتاری درونی سازی شده نظیر بداخلاقی کودکان رابسیار مؤثر دانسته است.
“