“
از این رو، افراد در طول زندگی خود، مجهز به ابعاد فرهنگی جدیدی میشوند که به گونه ا ی آزادانه از بین تجربیات مطلوب بر می گزینند، ولی این انتخاب ها تنها از بین جنبه هایی از فرهنگ صورت میگیرد که با جهت گیری ها و عادات آن ها منطبق باشد. بنابرین تنها چیزهایی را می آموزند که شبیه عادات و سلائق آن ها است و تغییر چندانی در سرمایۀ فرهنگی آنان ایجاد نمی کند و بدین ترتیب سرمایۀ فرهنگی دائماً خود را بازتولید میکند )همان،۳۱)
۲-۴- منابع سرمایه فرهنگی:
۲-۴-۱- خانواده
در همه فرهنگ ها، خانواده عامل اصلی اجتماعی شدن کودک در دوران طفولیت است. در جوامع امروزی، اجتماعی شدن بیش از از همه در یک زمینه کوچک خانوادگی رخ میدهد. منطقه و طبقه اجتماعی خانواده ای که فرد در آن متولد می شود الگوهای اجتماعی شدن به شدت تاثیر میگذارند. کودکان شیوه رفتار ویژه پدر و مادرشان یا دیگران را در همسایگی یا اجتماع محلی شان را فرا می گیرند. اهمیت خانواده در اجتماعی شدن کاملاً آشکار است زیرا تجربه کودک و طفل بسیار خردسال کم و بیش منحصراًً در دورن آن شکل میگیرد.
به عقیده« بوردیو» جهت گیری های فرهنگی و یا عادات که در مراحل اولیه زندگی به طور ناخودآگاه آموخته می شود و به سختی تغییر میکند و در شکل گیری پاسخ ما در تجربیات بعدی زندگی بسیار فعال عمل می نمایند. عادات فرهنگی طبقاتی را کودکان از والدین خود آموخته و مسیر زندگی آنان را تعیین می کند. کودکان طبقه بالا، طبیعتاً مانند والدین خود، جامعه پذیر شده و فرهنگ پایگاه بالاتر را توسط سیستم آموزشی تجربی پاداش داده می شود به نمایش میگذارند و در طی مراحل مختلف مسئولیت های تحصیلی خود را نمایان میسازند و همین مسئله سبب تراکم سرمایه فرهنگی آنان می شود. کسانی که مجهز به فرهنگ و تربیت پایگاه های اجتماعی باشند در کسب مراتب بالاتر موفق تر میشوند.( آزاده، ۱۳۷۹).
خانواده به عنوان اولین منبع شخصیتی مهم است زیرا بستر عاطفی است و یادگیری در محیطی که عاطفه بیشتر است بهتر و بیشتر است. اولین جایگاه تشکیل شخصیت هر فرد، خانه و خانواده است که بین یادگیری و درونی کردن تفاوت وجود دارد. آدمی دو وجه دارد: عقل و احساس. یادگیری که صبغه عاطفی مییابد درونی می شود. شخصیت نظام واسطی است بین نظام ارگانیک و نظام اجتماعی.( چلبی، ۱۳۷۱).
۲-۴-۲- طبقات اجتماعی
بنا به عقیده« بوردیو» سلسله مراتب اجتماعی مصرف با سلسله مراتب فرهنگ و هنر مطابقت دارد و تبیین مسئله سلیقه را همچون نشانه های طبقاتی ظاهر میسازد. مصرف، عبارت از فرایندی ارتباطی است که در آن محل کشف رمز صورت می پذیرد. یک کار هنری تنها برای کسانی با معنا می شود که خود دارای قابلیت های فرهنگی بوده و یا به عبارت دیگر به ابزار لازم برای کشف رمز ها مجهز باشند. (آزاده، ۱۳۷۹)
بزعم” بوردیو” طبقه و فرهنگ به صورت عمودی رتبه بندی شده و یکدیگر را تقویت می نمایند. فرهنگ طبقات بالا در ظاهر و بخاطر برتری خود و در واقع بخاطر تسلط طبقه حاکم، فرهنگی متمایز و قابل تشخیص میگردد. از طرف دیگر فرهنگ به ابقای تمایزات طبقاتی کمک کرده و همانند سرمایه های مادی و اقتصادی به فرصت های زندگی افراد شکل می بخشد. سرمایه فرهنگی تعیین کننده سطح پرستیژ فرهنگی سطوح مختلف ساختار طبقاتی در جامعه میباشد. بوردیو در یک مدل طبقاتی دو بعدی، شدت سرمایه فرهنگی را در مقابل سرمایه اقتصادی نشان میدهد. اساتید دانشگاه و رهبران اقتصادی اگر چه هر دو به طبقه مسلط متعلق دارند، اما سرمایه فرهنگی بیشتر در محیط علمی و سرمایه اقتصادی در دنیای اقتصادی یافت می شود.
بوردیو هم چنین به محیط های اجتماعی و یا زمینه هایی اشاره دارد که در آن تحرکات اجتماعی شکل میگیرد. این محیط ها به لحاظ ترکیب و یاتقابل سرمایه فرهنگی و مادی درای اهمیت نسبی میباشند. در درون هر محیط رتبه بالاتر دارای فرهنگ با پرستیژ بالاتر میباشند و همین امر سبب تسلط و مشروعیت سلطه صاحبان آن میگردد. بدین ترتیب محیط اجتماعی گر چه باید جداگانه تحلیل شود ولی دارای منطقی یکسان در زیر ظواهر و جزئیات به ظاهر بی همتای خود میباشد. بدین ترتیب افراد در طول زندگی خود دائماً مجهز به ابعاد فرهنگی جدیدی میشوند که به گونه ای آزادانه از بین تجربیات مطلوب بر می گزینند ولی این انتخاب ها تنها از آن جنبه هایی از فرهنگ صورت میگیرد که با جهت گیری های و عادات آنان منطبق باشد. بنابرین تنها چیزهایی را می آموزند که بیشتر عادات و سلائق آنان میباشد و تغییر چندانی در سرمایه فرهنگی آنان ایجاد نمی کند و بدین ترتیب سرمایه فرهنگی دائماً خود را تولید و بازتولید می کند.( همان ماخذ).
اغلب جامعه شناسان فرهنگی متفقند که بسیاری از بیماری های فرهنگی ناشی از پایگاه های اجتماعی است. برای مثال آگاهی از زیبایی های هنری، ادبیات و آداب و معاشرت درست، نشانه ثروت و موقعیت اجتماعی است. چنین دانشی ممکن است به عنوان راه کلیدی برای ورود به زندگی اجتماعی باشد.” بوردیو” این راه کلیدی را سرمایه فرهنگی نامیده است.( بریسون[۲۱]؛ ۱۹۶۹، ۸۸۶)
مشخصه از شکل های سرمایه فرهنگی در رابطه با پایگاه های اجتماعی ایالات متحده به ترتیب زیر میباشد:
ـ نخست” تحمل فرهنگی[۲۲]” در سطح وسیعی نشان دهنده جایگاه های اجتماعی قشر متوسط و بالای آمریکاست، این شناسایی در طبقه مؤثر جامعه بانفوذ تر میباشد.
ـ دوم آشنایی با شیوه فرهنگی باید تا اندازه ای محدود باشد. در استفاده از روش بوردیو تکرار مقوله” نمی دانم” به سئوالات سلیقه فرهنگی که به نظر میآید با آموزش کاهش مییابد.
ـ سومین سرمایه فرهنگی این است که میتواند به عنوان پایه های انحصارطلبی به کار رود. در این مورد قدرت برای طرد گروهی از سویی یا توزیع طبقاتی عمل فرهنگی و از سوی دیگر با نمونه های پیشبینی شده” انحصار نمادین[۲۳]” مشخص می شود. ( عبید[۲۴]، ۸۸۸ به نقل از سمیعی ۱۳۷۹)
“