روش های بسیاری جهت بالا بردن کیفیت توان و همچنین کنترل ولتاژ هم از لحاظ جلوگیری از تغییرات ناخواسته و هم تغییر خواسته کاربرد یافته است.
مداری دیگر برای کنترل ولتاژ که یک مدار امپدانس است با نام z-source موجود است که مشخصه های بهترین نسبت به کنترلرهای دیگر می تواند ارائه کند و در تمام انواع مبدل ها اعم از dc-ac و dc-dc و ac-dc و ac-ac و در اینورترها در هردو حالت ولتاژی و جریانی می تواند به کار رود.
این مدار در اصل واسطه ای بین منبع و مبدل می باشد و مزیت مشترکی را برای تمام مبدل های در مقایسه با مبدل های ولتاژی و یا جریانی تجاری (معمولی) که محدودیت های در کاربردشان وجود دارد به وجود می آورند. برای معرفی از کوپل اینورتر و z-source استفاده می کنیم.
همانطور که در شکل 2-1 و 1-1 مشاهده می کنید از یک اینورتر با 6 سوئیچ و دیودهای مربوط به آنها و یک خازن بزرگ یا سلف بزرگ (بسته به نوع ولتاژی یا جریانی) به عنوان ذخیره انرژی و منبعی که با آن موازی است (در شکل 2-1 سلف با منبع جریان سری است) استفاده شده است.
دیودها همانطور که می دانیم در اینورتر ولتاژی به صورت موازی با سوئیچ ها و در اینورتر جریانی به صورت سری با سوئیچ ها بسته می شوند که وظیفه آنها هدایت جریان عقب افتاده و جلوگیری از ایجاد ولتاژ معکوس در دو سر سوئیچ ها در اینورتر ولتاژی، و وظیفه آنها در اینورتر جریانی ایجاد ولتاژ و جلوگیری از جریان معکوس در سوئیچ ها می باشد.
i) محدودیت های اینورترهای ولتاژ تجاری (معمول و موجود):
1- ولتاژ ac کمتر از ولتاژ ریل dc می باشد و ولتاژ ac کمتر از ولتاژ dc ورودی می شود. بنابراین اینورترهای ولتاژ یک مدار buck نیز هستند و کاهش دهنده ولتاژ می باشند و برعکس مبدل های dc به ac یک مدار boost هستند و افزایش دهنده سطح ولتاژ می باشند.
هنگامی که نیاز به درایو بالا باشد (افزایش ولتاژ) با توجه به محدودیت ریل dc نیاز به اضافه نمودن مدار بوست dc به dc برای افزایش ولتاژ dc ورودی و به همین ترتیب خروجی ac مورد نیاز می باشد که این تجهیز اضافی باعث افزایش هزینه و غیره می شود که بعدا معایب مدارهای باک و بوست گفته خواهد شدو
2- سوئیچ های بالایی و پایین هر شاخه یا هر فاز آن طوری که مورد دلخواه ماست نمی توانند به دلیل وجود نویز EMI (نویز الکترومغناطیس داخلی که باعث عدم سوئیچ شدن به موقع می شود) در هر لحظه و پشت سرهم کلیدزنی شود در این حالت (کلیدزنی پشت سرهم) وقوع اتصال کوتاه بین پایه های بالایی و پایین و از بین رفتن ادوات می گردد. و همچنین باعث از بین رفتن مبدل می شود. Dead time زمانی است که برای هر دو ادوات بالایی و پایینی برای مقابله با این پدیده در نظر می گیرند که متعاقبا باعث از میان رفتن و اغتشاش شکل موج و پدید آوردن هارمونیک ها می گردد.
كنترل امروزه یكی از پركاربردترین علوم در زمینه های صنعتی، پژوهشی نظامی و… می باشد. براین اساس انواع كنترل كننده های مختلف با كاربردهای مختلف و كارایی های متفاوت طراحی و تولید شده اند،كه هر كدام از این كنترل كننده ها در یک زمینه خاص مورد استفاده وسیع دارند. مهمترین و عملی ترین كنترل كننده های مورد استفاده در فرایندهای صنعتی بدون شك كنترل كننده های PID هستند. این كنترل كننده ها عملكرد بسیار مهمی دارند بعضی آنها كنترل فیدبك ایجاد می كنند و سعی می كنند با پیروی از مقادیر مرجع، یک سیگنال كنترلی كه متناسب با اختلاف بین مرجع و خروجی سیستم است تولید كنند. این كنترل كننده دارای سه قسمت تناسبی، انتگرالگیر، مشتق گیر می باشند كه هر قسمت عملیات مربوط به خود را انجام می دهد.
فصل اول
موتورهای DC و كنترل آنها
در این فصل به دلیل آنكه بحث اصلی سمینار در مورد موتورهای DC می باشد در موتور اعمال كنترل كه بر روی موتورهای DC انجام می شود بحث می كنیم.
1-1- روابط موتور DC
مدار معادل آرمیچر در شكل زیر نشان داده شده است.
در این مدار معادل داریم:
Va: ولتاژ اعمال شده به طرف پایانه های آرمیچر
Ia: جریان آرمیچر
Ra: مقاومت آرمیچر
Ea: ولتاژ القا شده در سیم پیچ آرمیچر (نیروی ضد محركه)
با توجه به شكل بالا داریم:
Va=Ea + Ra.Ia
اگر شار حاصله توسط هر قطب استاتور φf باشد در این صورت نیروی ضد محركه Ea از رابطه زیر محاسبه می شود.
Ea =kI .φf.w
كه در این رابطه w سرعت محور موتور است.
در لحظه راه اندازی كه موتور در حال سكون است Ea صفر است لذا طبق رابطه (1) جریان آرمیچر در لحظه راه اندازی بسیار زیاد است (Ra كوچك است) و ممكن است باعث سوختن سیم پیچ آرمیچر گردد. لذا در راه اندازی موتورهای DC باید از روش های خاصی استفاده كرد كه به موتور ضربه وارد نشود.
در سال های اخیر، ایده مواد مرکبی که دارای نفوذپذیری الکتریکی و مغناطیسی منفی در فرکانس های معمول هستند بسیار مورد توجه قرار گرفته است. پر واضح است که پاسخ یک سیستم، در حضور میدان الکترومغناطیسی، تا حدود زیادی به وسیله خواص مواد تشکیل دهنده آن محیط مشخص می گردد. در این مجال، تلاش شده است که این ویژگی ها به وسیله پارامترهای ماکروسکوپیک، یعنی نفوذپذیری الکتریکی و نفوذپذیری مغناطیسی u توصیف شوند.
در حالی که اغلب، یک ماده با چندین مقدار ثابت نفوذپذیری الکتریکی و مغناطیسی (مستقل از فرکانس) توصیف می شوند. ولی در حقیقت ویژگی های مواد دارای وابستگی فرکانسی می باشند. انواع مختلفی از مدل ها برای توصیف پاسخ فرکانسی مواد وجود دارد. با در نظر گرفتن اینکه در یک محیط میدان الکتریکی غالب است یا میدان مغناطیسی، این مدل ها به چندین گروه تقسیم می شوند. اگر میدان مغناطیسی از میدان الکتریکی کوچکتر باشد به گونه ای که سیستم جهت تاثیر میدان الکتریکی قرار گیرد، حساسیت الکتریکی مدل را به سمت نفوذپذیری الکتریکی آن ماده سوق می دهد. حال اگر میدان الکتریکی از میدان مغناطیسی کوچکتر باشد، حساسیت مغناطیسی غالب بوده و نتیجه آن نفوذپذیری مغناطیسی است.
فصل اول به معرفی و تاریخچه تئوری های اصلی در فرامواد اختصاص دارد. در این فصل به تقسیم بندی مواد پرداخته می شود.
در فصل دوم قواعد کلی در مدل ساختارهای EBG ارائه شده است.
در فصل سوم به ساخت، آزمایش و کاربردهای ساختار EBG پرداخته می شود. در این قسمت روش های مختلف ساخت بررسی می شوند.
فصل چهارم بررسی مواد موثر بر EBG را شامل می شود. در این فصل کاربردهای آنتنی این دسته از مواد تحقیق شده است.
در فصل پنجم به کاربردهای آنتن های شامل فرامواد پرداخته می شود.
فصل ششم نیز به بررسی استفاده از فرامواد در خطوط انتقال اختصاص دارد.
در دهه های متمادی ساختار برق به utility واحدهای عمودی مجتمع منحصر شده بود كه به این طریق توزیع انرژی به مصرف كننده ها با در نظر گرفتن محدودیتهای سرویس دهی، كنترل می شد. در این انحصار در هر utility كه اجزاء اصلی سیستم: تولید، انتقال و توزیع مدیریت می شد. هدف صنعت برق كه افزایش كیفیت با ارائه انرژی قابل اعتماد در نازلترین قیمت به مشتری است تأمین می شود. ایجاد یک محیط تجدید ساختار شده تضمین كننده رقابت است برای اینكه مشتری دارای حق انتخاب برای خرید از تغذیه كنندگان مختلف (تغذیه فرایند خرید برق از تولید كننده و فروش به مصرف كننده می باشد) را دارند.
ایجاد رقابت در utility مجتمع شده عمودی (utility مجتمع عمودی یک تشكیلاتی است كه تمام قسمتهای مختلف تولید، فروش و تحویل یک كالا یا یک سرویس را در خود جای داده است.) نیازمند مجزا سازی سرویسهای خرده فروشی در تولید و انتقال و توزیع است پس utility تولید انحصار طولانی تری نخواهند داشت، مشاغل كوچك در امضاء قرارداد برای خرید برق از منابع ارزانتر آزاد هستند و واحدها به تحویل یا گردش انرژی روی خطوط موجود به ازای یک هزینه ای كه با نرخ تحویل برق utility خودشان بدون هزینه های تولید برق یكسان می باشد متعهد خواهند شد. سیستم عمودی مجتمع شده دائماً براساس سیستم بازار كه در رقابت جهت جایگزینی روش تنظیم بهای برق می باشند تغییر می كند.
بعنوان یک نمونه از تجدید ساختار هایی مثل خطوط هواپیمایی و مخابرات راه دور، انتظار می رود كه تجدید ساختار صنعت برق موجب رسیدن به هدف مهمی همچون كاهش قیمت برق تولید شده برای تغذیه مشاغل كوچك و مصرف كننده ها شود. نرخ تولید برق با اعمال جبر بازار و رقابت بیشتر كاهش می یابد و این كار بوسیله ایجاد یک محیط عملكرد آزاد كه به مشتری امكان انتخاب تغذ یه كننده را بدهد، انجام خواهد شد. در این محیط مشتری ها امكان انتخاب میزان قابلیت اطمینان سرویس كه تعیین كننده كیفیت كالای تولیدی است را با توجه به مسائل اقتصادی دارد. اعمال رقابت باعث افزایش راندمان اقتصادی بوسیله گسترش افق جغرافیایی در عملكرد سیستم های انتقال و تولید متصل بهم می شود.
در صنعت برق و مسئله تجدید ساختار در سیستمهای قدرت استفاده از انرژیهای نو مورد توجه قرار گرفته است. از طرف دیگر مسئله انتقال انرژی الكتریكی و مسایل مرتبط با آن باعث شده كه در برخی موارد تولید انرژی الكتریكی در محل مصرف آن صرفه اقتصادی بیشتری داشته و مورد توجه قرار گیرد. این موضوع در مواردی كه مصرف كنندگان در مناطق دور دست قرار دارند و امكان انتقال انرژی وجود نداشته یا صرفه اقتصادی ندارد اهمیت بیشتری پیدا می كند. جنبه دیگر این مسئله استفاده از انواع دیگر انرژی می باشد كه در كنار تولید انرژی الكتریكی تولید می شوند. یكی از مهمترین نوع این انرژیها گرماست كه می تواند بصورت مجزا برای مصارف دیگر از جمله مصارف خانگی استفاده گردد. بنابراین استفاده از انرژیهای تجدید شونده در محل مصرف و تولید انرژی الكتریكی بصورت تولید پراكنده با بهره گرفتن از انرژیهای نو بعنوان طرحی مناسب برای تولید انرژی الكتریكی مطرح شده است. اما در این طرح مشكلات زیادی نیز وجود دارد. مهمترین مسئله تامین انرژی كافی برای مصرف كنندگان می باشد. همان طور كه می دانیم الگوی انرژیهای تجدید پذیر كه مهمترین آنها انرژی باد و انرژی خورشیدی می باشند قابل پیش بینی نمی باشند و بنابراین نمی توان با تكیه بر این انرژیها بار الكتریكی را تامین نمود. یكی از بهترین گزینه ها برای تامین انرژی الكتریكی استفاده از سیستمهای تركیبی یا هایبرید است كه در آن از منابع مختلف انرژی و ذخیره كننده ها برای تامین انرژی الكتریكی استفاده می كنند. در این سیستمها معمولا از چندین منبع تولید انرژی الكتریكی استفاده می شود كه از جمله آنها می توان به تولید كنندگان انرژی با سوختهای فسیلی مانند دیزل ژنراتورها و میكروتوربینها، منابع تولید انرژی با بهره گرفتن از انرژیهای تجدید پذیر مانند توربینهای بادی و سلولهای خورشیدی و ذخیره كنندگان انرژی الكتریكی اشاره نمود.
فصل اول
كلیات
سیستمهای هایبرید می توانند انرژی الكتریكی را به نحو مطلوبی برای بارهای الكتریكی تامین نموده و از انرژیهای پاك و قابل دسترس و ارزان جهت تولید انرژی الكتریكی استفاده نمایند. اما این سیستمها دارای معایبی نیز هستند كه در ذیل بدانها اشاره می شود:
– سیستمهای هایبرید معمولا از منابع تولید انرژی الكتریكی با بهره گرفتن از سوختهای فسیلی استفاده می كنند كه این مسئله باعث تولید گازهای آلوده كننده محیط زیست از جمله دی اكسید كربن می شود. بنابراین مسئله ایجاد آلودگی در این سیستمها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
– علیرغم پیشرفت تكنولوژی و ارزانتر شدن واحدهای مبدل انرژی الكتریكی و همچنین واحدهای تولید انرژی الكتریكی با بهره گرفتن از انرژیهای تجدید پذیر، هزینه ساخت سیستمهای هایبرید به دلیل وجود این تجهیزات بسیار بالا می باشد و به همین دلیل هزینه برق تولیدی آنها نیز نسبت به هزینه برق در شبكه های الكتریكی معمول بیشتر می باشد. بنابراین توجه به مسئله هزینه انرژی الكتریكی بسیار مهم می باشد.
– مسایل فنی دیگری نیز در این سیستمها مطرح است كه از آن جمله می توان به مسایل حفاظت، قابلیت اطمینان، تنظیم ولتاژ، پایداری و… اشاره نمود.
با توجه به مسایل ذكر شده، برنامه ریزی واحدهای تولید انرژی الكتریكی در این سیستمها متفاوت با برنامه ریزی در سیستمهای قدیمی تولید انرژی الكتریكی می باشد. استفاده از منابع تولید انرژی با بازدهی بالاتر، توجه به مسایل زیست محیطی و پارامترهای دیگر از قبیل عدم قطعیت در افزایش یا كاهش تقاضای انرژی در آینده، دسترس پذیری منابع انرژی و شرایط اقتصادی از جمله مواردی است كه نحوه برنامه ریزی را تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به اینكه یكی از مهمترین دلالیل استفاده از سیستمهای هایبرید در تولید انرژی الكتریكی كاهش آلودگی تولید انرژی الكتریكی و استفاده بیشتر از انرژیهای تجدید پذیر بعنوان انرژیهای پاك می باشد میزان آلودگی تولید شده در این سیستمها یكی از مهمترین فاكتورهایی است كه باید در برنامه ریزی این واحدها مورد توجه قرار گیرد. مسئله دیگر مسئله هزینه انرژی الكتریكی در این سیستمها است كه بدلیل استفاده از واحدهای گرانقیمت، نسبت به هزینه انرژی الكتریكی در سیستمهای قدیمی افزایش چشم گیری دارد. بنابراین صرف بدست آوردن طرحی كه حداقل هزینه را با توجه به محدودیت های خاص فنی مد نظر قرار دهد كافی بنظر نمی رسد و جنبه های دیگری از جمله آلودگی و اثرات زیست محیطی نیز باید بعنوان هدف در برنامه ریزی در نظر گرفته شود. علاوه بر این، تاثیر پارامترهای نامشخص دیگر نیز باید در روند برنامه ریزی درنظر گرفته شود زیرا تغییرات این پارامترها ممكن است فرایند برنامه ریزی را تغییر داده و تاثیر زیادی بر روی طرح انتخاب شده داشته باشد لذا طرح انتخاب شده باید نسبت به تغییرات پارامترهای محیطی از ثبات خوبی برخوردار باشد. بطور كلی روند زیر در برنامه ریزی سیستمهای هایبرید بكار گرفته میشود:
– بدست آوردن منابع با تكنولوژی های مختلف جهت تولید انرژی الكتریكی
– برآورده ساختن اهداف سیستم كه شامل كاهش همزمان هزینه و اثرات محیطی است
– پیش بینی شرایط< br />آینده
– بررسی اثر پارامترهای نامشخص بر روی تصمیم گیری نهایی
با توجه به دو مسئله مهم آلودگی و هزینه انرژی الكتریكی، هدف در برنامه ریزی این واحدها علاوه بر هزینه تولید انرژی الكتریكی مسئله آلودگی تولید شده ناشی از تولید انرژی الكتریكی نیز می باشد. بر این اساس روش های مختلفی برای برنامه ریزی و تامین این دو هدف وجود دارند. یكی از روش های ارائه شده در این زمینه، روش تصمیم گیری چند معیاره است كه نه تنها نوعی بهینه سازی در سیستم م یباشد بلكه برمبنای اهداف تعیین شده، گزینه هایی را برای سیستم ارائه می دهد كه با توجه به شرائط نامطمئن حاكم بر فضای برنامه ریزی و با توجه به شاخص های مختلف، گزینه های بهینه را بدست میدهد.