صورتهای مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیریهای اقتصادی بشمار می روند که مدیران، سرمایهگذارن، اعتبار دهندگان و سایر استفادهکنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده می کنند. صورتهای مالی اساسی به عنوان شالوده سیستمهای اطلاعاتی حسابداری باید اطلاعات مربوط و قابل اعتماد را در اختیار استفادهكنندگان گزارشهای مالی قرار دهند تا در مدلهای تصمیم گیری آنها مورد استفاده واقع شوند، این سیستمها بایستی مبنائی را برای استفادهكنندگان ازگزارشهای مالی فراهم آورند تا آنها بتوانند عملكرد شركت را مورد ارزیابی قرار دهند. از آنجایی که تنها و مهمترین ابزار اطلاعاتی استفادهکنندگان از اطلاعات مالی، همانا صورتهای مالی هر شرکت می باشد تا آنها بتوانند تصمیمهایی را اتخاذ کنند؛ اگر این اطلاعات صحیح نباشند، کلیه افراد متضرر خواهند شد. با توجه به اینکه اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده کنندگان قرار نمی گیرد، بین مدیران و سرمایهگذاران، عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می شود. عدم تقارن اطلاعاتی، وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایه گذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جوانب مختلف شرکت در آینده میباشند. همین امر سبب می شود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند. تحت چنین شرایطی مدیران ممکن است به واسطه اقلام تعهدی، بصورت موقتی سود شرکت را بیش از واقع نشان داده و بدین طریق سهام شرکت را به قیمت بیش از ارزش واقعی معامله کنند. که نهایتاً منجر به افزایش بازده سهام آن شرکت خواهد شد. با توجه به این موضوع که مدیران مجبورند اقلام تعهدی را در دوره های بعد برگردانند، احتمال کاهش سود شرکتهای با عملکرد ضعیف در دوره های بعد افزایش می یابد. زیرا برای شرکتهای با عملکرد ضعیف که به مدیریت سود می پردازند، احتمالاً جریانهای نقدی جهت مخفیسازی تأثیر اقلام تعهدی برگردانده شده کافی نباشد(ابراهیمی کردلر و داریانی، 1385،ص4)1.
یکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکاء بر صورتهای مالی تصمیمهای نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه از گزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان بهصورتی مطلوب رعایت شود. از سوی دیگر، همانطور که از تعریف مدیریت سود بر می آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عدهای خاص را تأمین می کند، سود را طوری گزاش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند که بر مطلوبیت صورتهای مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالیکه استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد. در واقع مشکل از آنجا ناشی می شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورتهای مالی می شود، در حالیکه صورتهای مالی از نظر قرارگرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورتهای مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهم ترین عوامل در تصمیم گیریها میباشد، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکاء بودن سود می تواند آنها را در اتخاذ تصمیمهای بهتر یاری دهد(مشایخی و صفری، 1385،ص 36)1.
بررسی پژوهشهایی که در زمینه مدیرت سود انجام گرفته، بیانگر تلاش پژوهشگران در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند، چگونه سود را مدیریت می کنند و عواقب اینگونه رفتار چیست؟ پاسخ به این سؤالها، بخش اعظمی از پژوهشهای تجربی را در حوزه حسابداری و گزارش گری مالی به خود اختصاص داده است(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)2.
حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دوره های زمانی متفاوت اعطاء می کند. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینه های تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه های متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو هستند، ازجمله تشخیص سریع تر درآمد از طریق انجام فروشهای نسیه. اینگونه عملکرد از سوی مدیران به عبارت ساده به عنوان مدیریت سود یاد می شود(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)3.
از آنجاییکه در این پژوهش ارتباط بین مدیریت سود شرکتهای گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته، سعی شده است که به استفاده کنندگان از صورتهای مالی شرکتهای گروه این آگاهی داده شود که گاهی اوقات سود، مدیریت می شود و از این رو سود گزارش شده شرکتهای گروه(سود تلفیقی)از سود واقعی متفاوت خواهد بود؛ که این موضوع ممکن است باعث افزایش قیمت سهام و در نتیجه بازده سهام شرکت اصلی شود. تحت چنین شرایطی سرمایه گذاران بایستی در تصمیم گیریهای خود دقت بیشتری به عمل آورده و محافظه کارانه تر عمل نمایند.
2-1)بیان مسأله
هدف گزارشگری مالی فراهم آوردن اطلاعاتی است كه آثار مالی معاملات، عملیات و رویدادهای مالی موثر بر وضعی
ت مالی و نتایج عملیات یک واحد انتفاعی را بیان و از این طریق سرمایه گذاران، اعطاء كنندگان تسهیلات مالی و سایراستفاده كنندگان برون سازمانی را در قضاوت و تصمیم گیری نسبت به امور یک واحد انتفاعی یاری دهد و با بدست آوردن كنترل یک واحد انتفاعی توسط واحد انتفاعی دیگر، كانون توجه گزارش گری مالی به سمت سرمایه گذاران اصلی و عمده متمركز خواهد شد. یكی از اقلام حسابداری كه در گزارشهای مالی، ارائه شده و به عنوان معیار ارزیابی عملكرد و توانایی سودآوری واحد انتفاعی قرار میگیرد، سود خالص میباشد که کاربردهای متفاوتی دارد. معمولاً سود به عنوان مبنایی برای محاسبه مالیات، عاملی برای تدوین سیاستهای تقسیم سود و راهنمایی برای سرمایه گذاری و تصمیم گیری و بالاخره عاملی برای پیش بینی بشمار میآید. محاسبه سود خالص یک واحد انتفاعی متأثر از روشها و برآوردهای حسابداری است، بدین لحاظ امکان دستکاری سود توسط مدیریت وجود دارد. وجود زمینه مناسب برای تخریب سود ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پارهای از محدودیتهای ذاتی حسابداری از جمله نارساییهای موجود در فرایند برآوردها و پیشبینیهای آتی و همچنین امکان استفاده از روشهای متعدد حسابداری توسط واحدهای انتفاعی موجب شده است که سود واقعی با سود گزارش شده آنها در صورتهای مالی متفاوت باشد و از آنجایی که سود از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین کننده ارزش واحدهای انتفاعی تلقی می گردد، موضوع مدیریت سود مورد توجه پژوهشگران و دستاندرکاران حرفه حسابداری و مدیریت سرمایه گذاری قرار گرفته است(اسماعیلی، 1384،ص 28)1.
اختیار عمل مدیران در استفاده از اصول تحقق و تطابق، برآورد و پیش بینی و همچنین اعمال روشهایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی كالا، استهلاك سرقفلی، جاری یا سرمایهای تلقی كردن هزینه های تحقیق و توسعه و تعیین هزینه مطالبات مشكوك الوصول از جمله مواردی هستند كه مدیران می توانند از طریق اعمال آنها سود را تغییر دهند. از یک طرف بدلیل آگاهی بیشتر آنها از شركت، انتظار می رود بگونه ای اطلاعات تهیه و ارائه شوند كه وضعیت شركت را به بهترین نحو منعكس كنند. از طرف دیگر بنابه دلایلی نظیر ابقاء در شركت، دریافت پاداش و… مدیریت واحد انتفاعی خواسته یا ناخواسته ممكن است با دستكاری سود، وضعیت شركت را مطلوب جلوه دهد(همان منبع، ص 28)2.
بنابراین آن دسته از شركتهایی كه درصدد سرمایه گذاری در واحدهای انتفاعی دیگر هستند، بالاخص آن دسته شرکتهایی که هدفشان از سرمایه گذاری، كنترل آن شرکتها می باشد، بایستی در ارزیابی تخصیص منابع مالی خود در شركتهای فوق، علاوه بركمیت سود، رفتارهای مدیریت سود آن شركتها را نیز مدنظر قرار دهند. در این پژوهش رابطه رفتار مدیریت سود شركتهای گروه با بازده سهام شركت اصلی كه در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند مورد بررسی قرار گرفته است. رفتار مدیریت سود شرکتهای گروه با بهره گرفتن از مدل تعدیل شده جونز[2](1995) محاسبه و رابطه آن با بازده سهام شركت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. طبق بند 5 استاندارد حسابداری شماره 18 با عنوان صورتهای مالی تلفیقی و حسابداری سرمایه گذاری در واحدهای فرعی، شرکتهای گروه عبارت است از واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن و منظور از شرکتهای اصلی عبارت است از واحدهای تجاری که دارای یک یا چند واحد تجاری فرعی است.
3-1)اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش
واحدهای انتفاعی جهت حل مشکلات اقتصادی خود نیازمند یافتن راه کارهای مناسبی برای استفاده بهتر از امکانات و ثروتهای در دسترس خود هستند. در این راستا یکی از راه کارهای مهم، بسط و توسعه سرمایه گذاری است.
سود حسابداری و اجزای مربوط به آن از جمله اطلاعاتی محسوب می شوند که در هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، توسط شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد. این رقم بر مبنای ارقام تعهدی محاسبه و شناسایی می شود. در مبنای تعهدی لزوماً شناسایی درآمدها و هزینهها همراه با دریافت و پرداخت وجه نقد نبوده، و در محاسبه سود نیز از پیشبینیها و برآوردها استفاده می شود(خواجوی و ناظمی، 1384،ص38)2. بنابراین مدیران می توانند با بهره گرفتن از پیشبینیها و برآوردها، اقدام به مدیریت سود نمایند، تا به اهداف خاص خود مثل ابقاء در شرکت، دریافت پاداش، افزایش بازده سهام شرکت و … برسند. تحت چنین شرایطی ضروری است استفاده کنندگان از صورتهای مالی، بالاخص سرمایه گذاران، درهنگام تصمیم گیری نسبت به سرمایه گذاری در شرکتهای دیگر علاوه بر کمیت سود به عامل مهم مدیریت سود این شرکتها نیز توجه داشته باشند، تا بدین ترتیب بیشترین بازدهی را همراه با کمترین ریسک از سرمایه گذاری خود داشته باشند.
این امر در نهایت سبب تخصیص بهینه منابع شده و رشد اقتصادی جامعه را فراهم خواهد آورد. این پژوهش همچنین از یک بعد دیگر اهمیت صورتهای مالی تلفیقی را برای استفاده کنندگان از صورتهای مالی متذکر می شود.
4-1)اهداف پژوهش
تحلیلگران مالی و شركتهای سرمایه گذاری كه به عنوان عوامل اصلی بازار سرمایه محسوب می شوند با در نظر گرفتن عامل رفتار مدیریت سود واحدهای انتفاعی باعث انتقال صحیح من
ابع
شان شده و به دنبال آن افزایش رشد اقتصادی جامعه را به همراه خواهند آورد. هدف اصلی این تحقیق تعیین این موضوع است که چه رابطهای بین رفتار مدیریت سود شرکتهای گروه با بازده