دی متیل اتر (DME) یا متوکس متان با فرمول شیمیایی CH3OCH3 ساده ترین اتر آلیفاتیکی است. تا سال 1975 این ماده در صنعت به عنوان یک محصول جانبی در تولید فشار بالای متانول به دست می آمد به طوری که 3 الی 5 درصد وزنی تولید شده را دی متیل اتر تشکیل می داد و به همراه متانول خام بازیابی شد. در سال 1980 با اصلاح و توسعه روش های سنتز متانول به ویژه توسط شرکت های Lugi و ICI، تهیه متانوب در فشارهای پایین ممکن شد و واحدهای جدید کاملا جایگزین واحدهای قدیمی گردیدند، در نتیجه در این واحدها دی متیل اتر به میزان بسیار کم تولید می شود. از آن تاریخ همواره سعی بر این است که دی متیل اتر را از طریق فرایندهای خاص کاتالیستی تهیه کنند؛ به طوری که در حال حاضر دو روش عمده تولید این ماده عبارتند از سنتز کاتالیستی مخلوط گازی CO و H2 (گاز سنتز) که به روش مستقیم معروف است و دیگری آبگیری کاتالیستی از متانول که روش غیرمستقیم نامیده می شود.
تا دهه 1980 میلادی از مهمترین کاربردهای صنعتی DME تبدیل آن به دی متیل سولفات با بهره گرفتن از سولفور تری اکساید بوده است به طوری که از 50000 تن تولید سالانه طی سال 1988 در اروپا غربی، حدود 15000 تن آن در تولید دی متیل سولفات مصرف می شد و باقی مانده یعنی 35000 تن DME در صنعت آئروسل و به عنوان پیشران به کار برده شده است. به دلیل بالا بودن ضریب حلالیت، این ماده به عنوان حلال در فرمولاسیون آئروسل هایی که دارای اجزای با حلالیت کم هستند بسیار باارزش است.
در دهه 1990 میلادی کاربرد این ماده به عنوان سوخت موتور دیزل و جایگزین گازوییل به شدت مطرح شد که می تواند تحول عظیمی در بازار سوخت دیزل را در آینده سبب شود.
برخی از دلایل استفاده از این ماده عبارتند از:
– وجود منابع عظیم گاز طبیعی و سهولت تهیه دی متیل اتر از گاز سنتز و متانول که هردو را می توان از گاز طبیعی به دست آورد.
– داشتن دمای خود اشتعالی پایین.
– استفاده به عنوان یک سوخت اکسیژن دار در مخلوط هوا از تشکیل دوده جلوگیری می کند.
– استفاده از این سوخت در موتور دیزل میزان تشکیل NOx را کاهش می دهد.
در این تحقیق مدلسازی تولید مستقیم دی متیل اتر از گاز سنتز انجام گرفته استو در فصل اول پایان نامه به بیان کلیاتی در مورد خواص فیزیکی و شیمیایی، کاربردها و همچنین واکنش ها و فرایندها شناخته شده تولید دی متیل اتر تا به امروز پرداخته شده است. در فصل دوم بررسی در مورد راکتورهای مختلف مورد استفاده در تولید دی متیل اتر به ویژه راکتور دوغابی صورت گرفته است. در فصل سوم سینتیک های تولید دی متیل اتر در مقالات چاپ شده بیان گردیده است. در فصل چهارم ابتدا به بیان تئوری و روش های حل معادلات برای مدلسازی پرداخته شده و در ادامه نتایج مدلسازی و مقایسه با نتایج تجربی موجود و همچنین بررسی نتایج صورت گرفته است.
به طور کلی بررسی ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه ای به عنوان یکی از روش ها پایه
در اکتشافات ناحیه ای اولیه د رنواحی با رسوبات دانه آواری به کاربرده می شود .
ابزاری کاآمد برای مطالعه ناهنجاری ها می باشد . در پروژه حاضر نیز از این روش
در جهت شناسایی مناطق پتانسیل دار در برگه 1:50000 سیروس آباد استفاه شده
است . برگه 1ک50000سیروس آباد قسمتی از برگه 1:100000 اسفوردی می باشد
که مورد اکتشافات ژئوشیمیایی رسوبات آبراهه ای قرار گرفته است . در این پایان
نامه از نتایج آنالیز های شیمیایی نمونه های برداشت شده از رسوبات مذکور به
عنوان داده خام استفاده شده است . به همین منظور ابتدا نمونه های ژئوشیمیایی
مورد بررسی قرار گرفتند . از آنجا که داده های ژئوشیمیایی معمولا دارای مقادیر
سنسورد هستند این مقادیر به وسیله روش های ذکر شده د ر پایان نامه جایگزین
شدند . سپس برای تحلیل داده ها و به منظور دستیابی به اطلاعات دقیق تر از
نحوه پراکندگی عناصر مختلف داده های به دست آمده نرمال سازی شده و پس
از آن ناهنجاری های با توجه به نقشه آبراهه ها تریم گردید و با توجه به موارد
فوق نواحی امید بخش مشخص و معرفی گردیدند . پس از آن نواحی مذکور با
نقشه زمین شنای منطقه تطبیق داده شده نتیجه گیری به عمل آمد و پیشنهاداتی
ارائه گردید .
در میان فرایندهای شناخته شده برای انجام عملیات جداسازی، فرایند تقطیر و استخراج اهمیت فراوانی داشته و از معمولی ترین روش هایی می باشد كه از دیر زمان شناخته شده و به كار رفته اند. برای جدا كردن برخی از مواد از مخلوط ها نمی توان روش های معمول تقطیر و ا ستخراج را عمدتا به لحاظ اقتصادی به كار گرفت؛ زیرا خواص فیزیكی و شیمیایی مواد و نیز شرایط مورد نیاز به گونه ای است كه امكانات لازم جهت استفاده و كاربرد روش های معمول موجود را به طور رضایت بخش و با كیفیت بالا فراهم نمی سازد . اهم این موارد شامل بالا بودن نقطه جوش، نزدیک بودن نقطه جوش موارد مورد نظر، حساسیت مواد به دمای بالا، تامین و بازیابی حلال می باشد . در موارد ذكر شده و مشابه كه از ملاحظات اقتصادی و محدودیت های عملی و اجرائی نا شی شده است، بایستی از روشی برای انجام عمل جداسازی استفاده نمود و یا امكان بهره گیری آن را بررسی كرد كه آن روش حتی الامكان بتواند اكثر شرایط مورد نیاز و بالاخص شرایط عمده و غالب را تامین نماید. یكی از روش هایی كه امروزه جهت جداسازی مواد مفید و ضروی از مخلوط ها و اجسام
مركب مورد توجه قرار گرفته و در حال حاضر به كار گرفته می شود استخراج با سیال فوق بحرانی می باشد.
فصل اول
کلیات
1-1- استخراج
برای اینكه جزئیات فرایند استخراج فوق بحرانی بیان شود ابتدا باید فرایند استخراج بطور جداگانه تعریف شود.
تعریف استخراج : هر گاه دو ماده یا دو فاز (می توانند از دو فاز مختلف یا یكسان باشند) در تماس مستقیم با هم قرار گیرند تا طی مدت زمانی جزء مطلو ب آن از یک فاز یا ماده وارد فاز یا ماده دیگر شوند به آن استخراج گفته می شود.
اساس انتقال در این پدیده تماس مستقیم یا مستمر است و در اثر این تماس مستقیم و مستمر یک جزء مطلوب انتقال می یابد.
استخراج انواع مختلف دارد مانند: استخراج مایع- مایع، جامد- مایع، گاز- مایع ، جامد-گاز و غیره.
یكی از مواد استخراج كه امروزه كاربرد فراوانی در صنایع مختلف پیدا كرده است استخراج فوق بحرانی است .
2-1- به كار بردن سیال فوق بحرانی برای استخراج
استخراج با حلال یكی از قدیمی ترین روش های جداسازی بوده و بدون شك تاریخ استفاده از آن به قبل از میلاد برمیگردد . علم استخراج با حلال در طی مدت زمان طولانی توسعه یافته است و بیشترین پیشرفت در مورد حلالها و سیالهای مورد استفاده در فرایندهای استخراجی بوده است . استخراج با فاز جامد و ، (soxhlet) سوكسله ،(sonication) روش های استخراجی نظیر سونیكشن استخراج مایع كه مدتها پیش ابداع شده اند امروزه نیز به همان صورت قبلی جهت تهیه نمونه به كار میروند . روش های استخراج با حلالهای دورریز، با بازگیری ناقص نمونه ها، وقت گیر بودن فرایند، مصرف زیاد حلال و … همراه هستند . بدین ترتیب محققان به فكر ابداع روش جدید استخراجی افتادند كه علاوه بر اینكه معایب فوق را نداشته باشد بلكه دارای مزایای چندی نیز باشد . یكی از این است كه مزیتهای بسیاری دارد كه از جمله می توان به SFE روشها استخراج با سیال فوق بحرانی كاهش زمان استخراج و عدم آلودگی محیط زیست اشاره كرد.
ساخت یک تونل موجب تغییرات تنش در زمین می شود که خود سبب به وجود آمدن کرنش
و جابه جایی هایی در اطراف تونل خواهد شد . در صورت طراحی نامناسب در حفر تونل و
سیستم نگهداری تنش به میزانی می رسد که از مقاومت سنگ بیشتر شده و موجب جابه جایی
های زیاد می گردد که نتیجه آن خرابی کامل تونل است . ریسک خرابی تونل در ارتباط با فاصله
از سینه کار بوده و بحرانی ترین وضعیت حفاری بخش تاج تونل می باشد .
از این رو اهمیت پایداری بخش تاج در طراحی فوق العاده مهم است . هم چنین گسترش ناحیه
پلاستیک علاوه بر خصوصیات ژئومکانیکی به شکل و نحوه اجرای حفاری نیز بستگی دارد . لذا
انتخاب مناسب شکل و نحوه اجرای گام حفاری می تواند نقش بسزایی در کاهش این پدیده در
زمان حفاری داشته باشد .
در مطالعات اولیه نحوه اجرای حفاری تونل روش اتریشی انتخاب می شود که مبتنی بر حفاری
مرحله تاج و کف تونل می باشد بنابراین در این تحقیق سعی بر این است که به روش عددی و
با بهره گرفتن از نرم افزار FLAT3D روش NATM مدل شده و تقدم و تاخر فازهای حفاری زمان
بستن کف تونل و تاثیرات آن برروی سیستم نگهداری در روش مذکور بررسی و مورد تحلیل قرار
گیرد . برهمین اساس اگر پیشروی در قسمت تاج نسبت به کف تونل زیاد باشد مقدار حداکثر جابه
جایی ها در ابتدای تونل افزایش می یابد ولی در صورتیکه فاصله بین جبهه کار حفاری در تاج و
کف تونل کم باشد و حفاری به طور همزمان در این دو قسمت صورت گیرد . کف تونل به موقع بسته
شده و جابه جایی های مربوط به سقف دیواره و کف تونل و هم چنین نیروی برشی و گشتاور خمشی
مربوط به سیستم نگهداری به مقدار قابل توجهی کاهش می یابد .
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران جنوب
دانشكده تحصیلات تكمیلی
سمینار برای دریافت درجه كارشناسی ارشد“M.Sc” مهندسی برق گرایش قدرت
عنوان:
بررسی روش های جدید و مدرن کنترل موتورهای القایی
برای رعایت حریم خصوصی اسامی استاد راهنما،استاد مشاور و نگارنده درج نمی شود
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چكیده:
دو روش کنترل بدون سانسور بنام های MRAS مدل مرجع تطبیقی سیستم و LO ناظر لونبرگر برای مشخصه های کنترل سرعت و گشتاور مقایسه می شوند. برای شبیه سازی سیستم درایو. گشتاور و سرعت بدست آمده از کنترل بدون سنسور با مقادیر بدست آمده از روش کنترل برداری یکسان هستند. اگرچه موج های گشتاور در روش بدون سنسور بیشتر از روش کنترل برداری مشاهده می شوند. روش MRAS در مقایسه با روش ها موج گشتاور بیشتری نشان می دهد. در مجموع روش تخمین سرعت به کار رفته در کنترل بدون سنسور در متغیرهای پارامترهای موتور دارای حساسیت بیشتری است.