شخصیت از دیدگاه کتل
کتل بعد از بیست سال پژوهش فشرده تحلیل عاملی، 16 صفت عمقی را به عنوان عوامل بنیادی شخصیت معرفی کرد. این عوامل به صورتی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند، یعنی به صورت آزمون یعنی شخصیت به نام پرسشنامه عاملی شخصیت ( NEO) شهرت دارند. کتل این صفات را به شکل دو قطبی ارائه داد ( کتل، 1973، کتل و کلاین، 1977 ).
هدف و مقصود کتل از مطالعه شخصیت، پیش بینی رفتار است یعنی آن چه شخص در پاسخ به یک موقعیت یا محرک خاص انجام خواهد داد. به همین جهت او متغیرهای شخصی و موقعیتی و تعامل آن در تحت تاثیر قرار دادن شخصیت تصدیق می کند او این دیدگاه از شخصیت را به صورت ریاضی در معادله زیر بیان می کند :
R = پاسخ یا واکنش فرد S= موقعیت یا محرک R=F(p,S)
P= ساختار یا کارکرد شخصیت که عامل ناشناخته در این معادله می باشند شناختن آن از همه دشوارتر به نظر می رسد ( کریمی، 1375).
رویکرد صفات به شخصیت
همه کسانی که درباره شخصیت نظر داده اند مقصودشان دست یافتنت به متغیرها یا عواملی بوده است، که بتوان به وسیله آن به توصیف و توجیه چگونگی رفتار ها پرداخت برای این منظور طریق روان درمانی یا روانشناختی حیوانی و تحقیقات آزمایشگاهی بیشتر مورد استفاده بوده است. اما چند تن از روانشناسان که کتل و آیزنک از معروف ترین آن ها هستند، بیشترین روش آماری را که بر پایه جمع آوری اطلاعات گوناگون و روان سنجی و تست های عینی و سرانجام نتیجه گیری توسط تحلیل عوامل قرار دارند بکار می برند. این طریقه آماری پیش از این بیشتر برای آزمایش و اندازه گیری هوش و استعدادهای مختلف بکار می رفت ولی چندی است که متوجه متغیرها یا عوامل شخصیت نیز گردیده است (سیاسی، 1371). از آن جایی که طبقه بندی مردم به وسیله صفتهایشان بسیار ساده و قابل فهم به نظر می رسد و مبتنی بر عقل سلیم است رویکرد صفات سال ها مورد استفاده بوده است. در سال های اخیر بعضی از روانشناسان شخصیت، این اندیشه را که شخصیت مرکب از صفت های چندی است، مورد انتقاد قرار داده اند. دلیل چنین افکاری را می توان در اختلاف نظر مربوط به اهمیت نسبی متغیرهای شخصی ( از قبیل صفت ها) یا متغیرهای محیطی یا موقعیتی موثر بر رفتار ردیابی کرد چنین استدلال می شود که در صورت وجود صفت ها افراد در تمام موقعیت ها رفتار کسانی نشان داده و ثبات بدین موقعیتی، از خود بروز می دادند، اندیشه ای که به وسیله پژوهش ها مورد تایید قرار نگرفته است رفتار انسان در موقعیت های مختلف متفاوت است. واقعیتی که در این اختلاف نظر مورد غفلت قرار گرفته بود این است که چهره های مشهور نظریه صفات – آلپورت وکتل – هرگز به ثبات ((بین موقعیتی » در رفتاره اشاره تلویحی نکرده اند. هر دو نظریه تاثیر و موقعیت بر رفتار را به حساب آورده اند. از این رو می توان به درستی گفت که آنان رویکردتعاملی را پذیرفته و تشخیص داده اند که رفتار تابعی است از تعامل بین متغیرهای موقعیتی و شخص علی رغم این اختلاف نظر رویکرد صفت به شخصیت بسیار حائز اهمیت است به ویژه برای توصیف رفتار (شولتز، ترجمه کریمی 1377).
Cattell
Eysenck . Hj
Factor analysis
Cross – situational