ساماندهی و بهسازی محورهای شهری مقولهای است که در آن سعی در شناسائی ارزشهای نهفته و کم و بیش پیدای آن بر چشم ناظرین و ساکنین شهرهای ما دارد. محورهای شهری همان عنصر از شهرهای امروزی ماست که در آن حرکت یک وسیله نقلیه در آن صورت میپذیرد ولیکن این محور دارای ارزشهای بصری بسیار زیادی است که متاسفانه بعلت زندگی سریع شهری ما، مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفته و مفاهیمی چون زیبایی، آرامش ، خاطره و پیوند در آن رنگ میبازند و آن عمدتا در اثر دگرگونی در نوع زندگی و معیشت شهروندان از سوئی و عدم وجود تعلق خاطر انسانها بعلت عدم وابستگی زمانی بین آنها و فضای پیرامونی میباشد. منظور از وابستگی زمانی، نداشتن خاطرهای از مکان در زمان های گذشته است . ازمیان رفتن بنا برای شخصی که از دوران کودکی آن بنا را به خاطر میآورد یعنی نابودی خاطره و پایان گذشتههای شیرین و این خود شروع گسسته شدن انسان از فضا و دور شدن از حس تعلق است ، تمامی اینها ارزشها را زیر پا گذاشته و افراد را به محیط پیرامونی بیهویت و ناپایداری فرهنگی را بوجود میآورد. حال اگر بناها و فضاهای با ارزشی را بها دهیم آنها را حفظ و نگهداری کنیم و فقط کاربریها و فعالیتهای آنها را براساس مقتضیات و نیازهای روز دگرگون کنیم شاید بدرستی بتوان بر حفظ ارزشهای خاطرهای و تعلق فضا-مکانی نایل آئیم و پیوند سلساه مراتبی بر فضای پیرامونی را تقویت کرده و به ارتقاء ارزشهای فرهنگی-اجتماعی خود کمک کرده و بتوانیم شهری پویا و پیوسته بوجود آوریم که در آن زندگی معنایی عمیق و استوار داشته باشد. لذا در این راستا به ارائه این پایاننامه یعنی ساماندهی و بهسازی محورهای شهری در بافت میانی تهران که دارای ارزشهای بصری بسیاری است میپردازیم و حدفاصل محدوده خیابانهای دانشگاه و ولیعصر که دارای بناهای ارزشمندی است ، بعنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه و طراحی قرار گرفتهاند و بعنوان پایاننامه کارشناسی ارشد ارائه میگردد. در این رساله ارائه مطالب و نقشهها در ۳ بخش اصلی ارائه میگردد. بخش اول شامل مدخلی است به طراحی در جهت شناسائی مسئله، موضوع و اهداف طراحی و ارائه فرایند طراحی: بخش دوم شامل مطالعاتی است که زمینههای اصلی را برای طراحی مهیا می کند و در بخش سوم به ارائه روند طراحی براساس نقشههای تهیه شده میپردازیم. سعی بر این است تا با ارائه این پایان نامه به شناخت بخشی ار ارزشهای فضایی پیرامونی خود نائل آئیم. امید آنکه اینچنین باشد و مقبول نظر قرار گیرد.
بافت میانی شهر تهران حد فاصل توسعه جدید شهر تهران و هسته قدیمی و تاریخی شهر (به ویژه در نیم قرن اخیر) محسوب می شود. رشد بافت های سکونتی، خدماتی، فرهنگی- تفریحی و بهداشتی در این محدوده، زمینه توسعه فضاهای جدید و نوین تهران را در دهه های بعد مهیا ساخت. محلات شمالی نظیر یوسف آباد، امیرآباد، گیشا، ستارخان در شمال و غرب و نارمک و امام حسین در شرق، نمونه های عیان از این رشد محسوب می شوند. از نظر سیمای کالبدی، این رشد چه از نظر سیما و منظر و الگوی ساخت و چه از نظر گروه های ساکن، تفاوت قابل ملاحظه ای با بافت قدیمی تهران دارد. الگوی شبکه بندی منظم و نسبتاً عریض، نوع مصالح متفاوت ساخت، تعداد طبقات و الگوی از پیش برنامه ریزی شده در این محدوده، کاملاً بارز و قابل مشاهده است. به رغم توسعه چند دهه اخیر، هنوز بخش عمده ای از عناصر خدماتی شهر در این حوزه قرار دارد؛ هر چند که بار سکونتی آن به نفع کارکردهای خدماتی و عمومی کاهش پیدا کرده است.