مکانیک، ترمودینامیک و الکتریسیته و مغناطیس سه شاخه اصلی علوم فیزیک می باشند. هر یک از این علوم، یک سیستم را با تحلیل انرژی و انتقال آن از محیط خارج جدا کرده و آن را مورد بررسی قرار می دهند. یکی از فرایندهای انتقال مهم، انتقال حرارت می باشد که از قانون بقای انرژی به دست می آید. معادله رسانش گرمایی، ارائه بیان ریاضی انتقال حرارت در مورد ساکن می باشد. پخش گرما یا همان رسانش گرمایی، موضوعیست که در مقالات کلاسیک و مدرن به آن پرداخته شده است. شاید بعضی تصور کنند در این مبحث چیزی برای گفتن باقی نمانده است اما برخلاف این تصور، مبحث رسانش یک منبع غنی از مسائل چالش انگیز برای ریاضیدانان، فیزیکدانان و مهندسین می باشد. به عنوان مثال تناقص معروف سرعت بی نهایت انتشار گرما و رابطه رسانش حرارتی با تئوری های قابل اصلاح، از مواردی می باشند که اخیرا بر روی آنها کار می شود.
در تئوری کلاسیک که بر پایه قانون شار حرارتی فوریه بنیان گردیده است، حرارت با سرعت نامحدود در قطعه انتشار می یابد. به عبارت دیگر هر اغتشاش حرارتی که در یک نقطه جسم ایجاد می شود، به طور آنی بر تمام نقاط دیگر قطعه تاثیر می گذارد. ولی چون انرژی حرارتی توسط حرکت مولکول ها از یک نقطه به نقطه دیگر با سرعت محدود منتشر می شود، نتیجه می گیریم قانون فوریه یک تقریب مرتبه پایین از یک رابطه بنیادی می باشد. در مواردی همچون بررسی پدیده انتقال در شروع زمان گذار (مقیاس میکروسکوپیک زمانی)، انتقال حرارت در اجسام غیرهمگن و میکرومواد (مقیاس میکروسکوپیک مکانی)، دماهای خیلی پایین (که سرعت انتشار موج حرارتی کم است) و یا در مواقعی که انرژی به صورت پالس های متمرکز آزاد می گردد و…، محدود در نظر گرفتن سرعت انتشار حرارت ضروری می باشد.
در فصل بعد روابط پیشنهادی برای تعیین رابطه بین شار و توزیع دما آورده شده است.
استفاده از سازه های کامپوزیت به عنوان سازه هایی که هم ساختار و هم خواص داخلی آنها را می توان طراحی کرد، روز به روز در حال افزایش است. این سازه ها مانند هر سازه دیگری، تحت تاثیر محیط و شرایط کاری اطراف خود، واکنش های متناظر با آن شرایط محیطی را از خود نشان می دهند. یکی از مهمترین مولفه های تاثیرگذار محیطی بر روی هر سازه، پارامتر تغییر دماست. تغییر دما، در اکثر موارد موجب تغییر شکل سازه می باشد. که این تغییر شکل در شرایط کاری و میزان کاربردی آن سازه تاثیر نامطلوب می گذارد. حال اگر تنش های ناشی از افزایش دما در یک سازه از میزان معینی بیشتر شود، سازه دچار کمانش حرارتی خواهد شد.
مواد پیزو الکتریک به عنوان یکی از مواد جدید مورد استفاده در صنایع، که روز به روز به کاربردهای آن افزوده می شود؛ دارای خواص منحصر به فردی هستند. مهمترین قابلیت این مواد که مورد توجه مهندسی می باشد، آن است که با اعمال ولتاژ دچار تغییر شکل می شوند. فلذا اینکه، این تغییر شکل به چه حد خواهد بود و چه تاثیری بر روی رفتار سازه هایی که این مواد در آنها مورد استفاده قرار گرفته است، خواهد داشت؛ موضوع قابل بحثی است.
بررسی کمانش حرارتی در تیرهای کامپوزیتی به عنوان یکی از سازه های پر کاربرد مهندسی، موضوع مورد بررسی این تحقیق است.
در این تحقیق، ابتدا تلاش خواهیم کرد تا رفتار تیر کامپوزیت را تحت حرارت مورد بررسی قرار داده و شرایط کمانش در آن را مطالعه کنیم. لاجرم یکی از پارامترهای تاثیرگذار بر روی رفتار این سازه، شرایط مرزی آن خواهد بود. در ادامه برآنیم که تاثیر افزایش لایه پیزو الکتریک بر روی تیر کامپوزیت در حالت سیمتریک و آنتی سیمتریک را بررسی نماییم. در این قسمت، در ابتدا تاثیر افزایش این ماده به تیر را مورد مطالعه قرار می دهیم و در ادامه به دنبال آن هستیم که دریابیم، اعمال ولتاژ به لایه پیزوالکتریک چه تاثیری بر روی نیروی حرارتی و دمای بحرانی کمانش دارد.
امروزه با توجه به محدود بودن منابع مختلف انرژی و پایان پذیری آنها، و همچنین حفظ محیط زیست و جلوگیری از آلودگی بیشتر آن، انواع روش های بهره وری در مصرف انرژی به صورت جدی در دستور کار دولت ها، سازمان ها و محققان قرار گرفته است.
یکی از راه های معقول بهینه سازی مصرف انرژی افزایش آهنگ انتقال گرما در سیستم هایی است که افزایش آهنگ انتقال گرما در آن سیستم ها مهم و مطلوب است، زیرا با این کار به طور مثال در مبادله کن های گرما که هدف ما گرم نمودن یا سرد نمودن یک سیال توسط یک سیال گرم یا سرد دیگر است، حجم مبادله کن و به دنبال آن حجم یک سیال عامل و در نهایت میزان مصرف انرژی کاهش خواهد یافت و از اتلاف انرژی در یک مبادله کن بزرگ نسبت به یک مبادله کن کوچک جلوگیری شده و به این ترتیب مصرف انرژی بهینه خواهد شد. مثال هایی از این دست در صنعت و محیط اطراف ما زیاد است و اگر ما بتوانیم ضرایب انتقال گرما را به طرق معقولی افرایش دهیم، می توانیم مصرف انرژی را بهینه کنیم.
تکنیک های افزایش انتقال گرما و جرم با بهره گرفتن از میدان های الکتریکی با ولتاژ بالا، که اساس آنها نیروهای الکتریکی به وجود آمده در اثر یونیزاسیون سیال دی الکتریک می باشند، می توانند یکی از مطمئن ترین روش ها برای این منظور در نظر گرفته شوند، که این امر، به دلیل مزیت های استفاده از این میدان ها می باشد. استفاده از این نوع میدان ها برای افزایش آهنگ انتقال گرما از روی سطوح و نیز در فرایند تغییر فاز سیال های مبرد یکی از روش های مطرح است. در کار حاضر استفاده از میدان الکتریکی برای افزایش آهنگ انتقال گرما از سطح یک کانال دوبعدی که در آن هوا با خواص ثابت تحت رژیم ورقه ای جریان دارد، مورد نظر است.
نوآوری های انتقال گرمای موثر با بهره گرفتن از میدان های الکتریکی و استفاده از سیال های آلی شامل کلروفلوروکربن (R12)، هیدرو کلروکربن (آمونیاک) و کلا جایگزین های CFC (مبردهای اوزن دوست) موضوع تحقیقات نو در سال های اخیر می باشد. با توجه به اعمال میدان الکتریکی به جریان سیال، سیال عامل در این نوع کاربردها باید از نوع دی الکتریک (عایق) باشد، و کاربرد این میدان به نحوی صورت گیرد که مسئله شکست عایق پیش نیاید. این مسئله مهمی است که حتما باید مدنظر قرار گیرد زیرا در غیر این صورت شکست عایق پیش آمده و سیال حالت عایق بودن خود را از دست می دهد و کلا مسئله را تحت الشعاع قرار می دهد. در مورد این پدیده در قسمت مربوط به میدان های الکتریکی و عایق ها بیشتر بحث خواهد شد. تداخل میان الکتریکی و میدان جریان سیال تحت عنوان الکترو هیدرودینامیک (Electrohydrodynamic) یا همان EHD مطرح است. استفاده از این تکنیک دارای مزیت های زیادی است و کاربردهای متنوعی هم دارد.
در عملیات آتشباری ، هدف اصلی خردایش مناسب و جلوگیری از بروز پدیده های نامطلوب و
ناخواسته ناشی از انفجار شامل لرزش زمین ، انفجار هوا ، پرتاب سنگ و عقب زدگی میباشد .
برای رسیدن به یک عملیات آتشباری مطلوب ، ضروری است که عوامل و پارامتر های تاثیر گذار
براین پدیده مورد مطالعه قرار گیرند . به طور کلی عوامل تاثیر گذار بر عملیات آتشباری را می
توان به دو گروه عمده پارامتر های قابل کنترل و پارامتر های غیر قابل کنترل تقسیم نمود . با
توجه به تعدد پارامتر های موثر در طراحی الگوی آتشباری ، روش های تجربی موجود از کارائی
خوبی برخوردار نمی باشند . علاوه برآن تاکنون رابطه ای به منظور ارائه الگویی مناسب برای
عملیات آتشباری در جهت داشتن خردایش مناسب و کاهش عقب زدگی ارائه نشده است . در
چنین شرایطی می توان از روش های هوش مصنوعی به طور موثری استفاده نمود .
در این پایان نامه سعی شده تا پارامتر های قابل کنترل در عملیات آتشباری در معادن آهک سیمان
تهران شامل ضخامت بار سنگ ، فاصله ردیفی چالها ، طول چال ها ، ضخامت گل گذاری ، خرج
ویژه و حفاری ویژه به گونه ای طراحی گردند تا میزان عقب زدگی به حداقل خود رسیده و خردایش
نیز در حد مطلوب باشد . برای بررسی خردایش 3 فاکتور D20,D50,D80 به وسیله نرم افزار
GoldSizeبرای تعداد 50 مرحله آتشباری تعیین گردید . در این راستا مدل های مختلفی با بهره گرفتن از
روش های شبکه عصبی ، سیستم استنتاج عصبی – فازی و شبکه عصبی – ژنتیک جهت پیش بینی عقب
زدگی و خردایش توسعه داده شد و از بین آنها بهترین مدل انتخاب گردید . همچنین در این مرحله نتایج
بدست آمده از هوش مصنوعی با روش های اماری مقایسه شد . از بین مدل های بدست امده ،مدل عصبی
– ژنتیک با کمترین خطا و بهترین دقت مناسب ترین مدل برای پیش بینی تعیین گردید . در مرحله بعد به
منظور بهنیه سازی پارامتر های ورودی مدل مذکور الگوریتم ژنتیک به کار گرفته شد و بدین ترتیب الگوی
بهینه آتشباری ارائه شد . بر مبنای این مدل ضخامت بار سنگ 3/5 متر ، فاصله ردیفی چال ها 3 متر ، ارتفاع
چال ها 14 متر ، ضخامت گل گذاری 2 متر ، خرج ویژه 14 کیلوگرم بر متر مکعب و حفاری ویژه 0.2 متر بر متر
مکعب پیشنهاد گردید.
نانو تکنولوژی عبارتی است که برای مطالعه و بهره برداری از اجسام کوچک که ابعاد آنها فقط در
حد چند ملکول و اتم است به کار می رود . دلیل اینکه این موضوع ، مهم و جذاب است ، آنست
که وقتی مواد به سمت اندازه های خیلی کوچک پیش بروند ، به طوریکه طول آنها در حد چند
دهه دهگان یا صدگان از تعداد اتم ها شود ، دیگر آن رفتاری که ما برای اجسام بزرگتری انتظار
داریم را از خود نشان نمی دهد و آن شروع به نشان دادن خواص جدید و منحصر به فردی از
قبیل خواص نوری ، مغناطیسی ، الکتریکی ، شیمیایی ، بیوتکنولوژی و … می کند .
در قرن حاضر ما تغییرا ت عمده ای را در میدان علوم و تکنولوژی داشتیم . از زمانی که ترانزیستور
ها در نیم قرن پیش اختراع شده اند ، الکترونیک به طور گسترده د رزندگی ما وارد شده است و اکنون
به عنوان یکی از صنایع کلیدی هچنان در حال رشد است . یک تکنولوژی پایا به عنوان یک نیاز عمیق
پدیدار گشته است مانند مشاهدات دینامیکی و استاتیکی و دستکری مواد و تشکیل مواد در سطح
مولکولی و یا اتمی ، یا بررسی انفرادی اتم ها و مولکول ها . این تکنولوژی رادیکالی ممکن است به
صورت تکنولوژی اتمی نامیده شود که در واژگان پذیرفته شده برابر با نانو تکنولوژی می باشد .
نه تنها در الکترونیک بلکه هم چنین در صنعت شیمیایی و بیو تکنولوژی ، با ملاحظه توسعه کاتالیست
های جدید ، رمز گشایی و دستکاری ژنها ، تکنولوژی دستکاری اتم ها و مولکول ها به طور گسترده ای
مورد استفاده قرار می گیرند .